خلاصة:
امروزه نمی توانیم نقش تحولات جمعیت شناختی را در تبیین و ستیزه ها و هویت سیاسی در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی نادیده بگیریم. وجود " جوانی جمعیت" (Youth Population) همواره در طول تاریخ با بحران سیاسی در ارتباط بوده است.سوال اصلی مقاله پیرامون این مساله است که آیا " کشورها و مناطق با ساختار جمعیت جوان ، بیشتر در معرض دچار شدن به خشونت سیاسی قرار دارند؟در این راستا از روش "مرور نظام مند" (Systematic Review) و برای تبیین کردن مسلئه از نظریه های رابرت کاپلان(1994)، فرید زکریا(2001)، و ... استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که ارتباط آماری بین ساختار سنی جمعیت و خشونت سیاسی امری شناخته و پذیرفته شده است. بنابراین همان طور که آب باعث می شود تا صخره شکل بگیرد، تغیرات جمعیتی نیز باعث شکل گیری قدرت سیاسی می شوند. روند های جمعیتی به طرق گوناگون می توانند امنیت حکومت و توسعه کشورها را تحت تاثیر قرار دهند جمعیت شناسی یقینا این استحقاق را دارد که در برنامه ریزی ها و تحلیل های سیاسی بیشتر مد نظر قرار گیرد تا از ایجاد خشونت ها و نزاع ها جلوگیری کند.
ملخص الجهاز:
اینکه کشورها و مناطق دارای جمعیتی با ساختار جوان، یعنی دچار تورم جوانی جمعیت، درمعرض خشونت سیاسی بیشتری هستند درطول دهۀ گذشته توجهات زیادی را به خود جلب کرده است.
این آثار بر این نکته تمرکز دارند که چگونه گروههای پرشمار جوانان که با ازدحام نهادی موجود در بازار کار یا نظام آموزشی و نبود آزادیهای سیاسی دستوپنجه نرم میکنند و نیز انبوه جمعیت مستقر در مراکز شهری ممکن است (روزی) آزرده و ناراضی شوند و بدینسان راه برای خشونت سیاسی هموار شود (گلدستون 1394؛ Choucri 1974؛ Braungart 1984).
بااینحال، این دیدگاه میگوید هنگامیکه کشورها با گسترش فرصتهای آموزش عالی به نیاز (تحصیلی) گروههای بزرگی از جوانان پاسخ میدهند این ممکن است به پیدایش گروهی بسیار پرشمار از جوانان دارای تحصیلات عالی منجر شود که شمار ایشان (احتمالا) بسیار بیش از تعدادی است که میتوان در اقتصادی طبیعی آنها را جا داد (و برای آنها شغل ایجاد کرد)، مگر اینکه دولت قادر و مایل به جذب مازاد فارغالتحصیلان دانشگاهی در بخش دولتی باشد.
همچنین برخی استدلال کردهاند که گسترش آموزش عالی در بسیاری از کشورهای خاورمیانه به ایجاد اقشار و طبقات زیادی از جوانان تحصیلکرده منجر شده است که بازار کار نمیتواند آنان را جذب کند و این امر تابهحال اثر بنیادی (رادیکال) بر جوامع داشته و نیروها و اعضای جدیدی را برای سازمانهای ستیزهجو در منطقه فراهم کرده است (Lia 2005: 145-146).