خلاصة:
حقوق بشر و حقوق شهروندی از حقوق ذاتی و طبیعی انسان نشأت گرفته و در طول تاریخ بین اندیشمندان مناطق مختلف جهان و همچنین در مکاتب الهی توجه خاصی به آنها شده است. اما متاسفانه تا پایان جنگ جهانی دوم حقوق بشر بهصورت گسترده اقبالی کسب ننمود. اگر چه با اعلامیه جهانی حقوق بشر سال 1948 و دیگر کنوانسیون های مربوطه، حقوق بشر شکل جهان شمولی بخود گرفته ولی هنوز بسیاری از دولتهای خاورمیانه حاضر به پذیرش تمامی بندهای آن نمیباشند. آنها با اظهار اینکه برخی از قوانین حقوق بشر جهانی در تضاد با آموزههای قرآنی است، از انجام تعهدات حقوق بشری و حقوق شهروندی شانه خالی می کنند. حقوق شهروندی آن بخش از حقوق انسان ها را شامل میگردد که در قانون اساسی کشورهایشان شکل ملی بخود می گیرد و فقط شامل شهروندان خود آن کشور خاص میشود. تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی با اصول 19، 23، 24، 26، 32، 47 و ... که برخی از قوانین حقوق بشری و شهروندی را در خود گنجانید، سبب این امید شد که ملت ایران پس از مدتها دوباره به حقوق بشر و حقوق شهروندی دست یابند. چگونگی پذیرش و انطباق حقوق بشری و شهروندی با قوانین شرعی و نحوه آموزش و انتقال آگاهی به ملتهای خاورمیانه برای طلب آنها از مهمترین وظایف دولتهای ناحیه میباشد.
Human rights and Citizen Rights are both derived from natural and inherent rights of all people and historically have been uniquely addressed among the various world thinkers and by the various schools of religious thought. It is unfortunately true however that until the end of the Second World War the idea of human rights did not find a place in a wider arena of thought. Although with the declaration of human rights in 1948 and owing to other related conventions, human rights became a world-wide phenomena and many governments in the Middle-East still have not accepted all its clauses. These governments having stated that some aspects of the world human right laws are at odds with the Koranic teachings balk at carrying out their duties with respect to human and citizen rights. Citizen’s rights are those class of people’s rights which are given as national rights according to the constitution of relevant countries and as such cover only the citizens of the relevant nations. The passage of the constitution of the I.R.I encompassing sections 19, 23, 24, 26, 32, 47, ... which had contained the equal rights and citizen’s rights had generated great hope that the people of Iran will again after much time regain their human rights and citizen’s rights. The manner that these rights are accepted and are made to coexist with the Sharia and the way the populace of the nations in the Middle East are taught and informed on their quest for human rights and citizen’s rights are among the most noteworthy guides of their governments in carrying out its relevant duties.
ملخص الجهاز:
حقوق بشر و حقوق شهروندي از نگاه دولت هاي اسلامي خاورميانه با تاکيد بر قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ∗ دکتر امير ساجدي استاديار گروه علوم سياسي ، واحد تهران مرکزي ، دانشگاه آزاد اسلامي ، تهران ، ايران چکيده حقوق بشر و حقوق شهروندي از حقوق ذاتي و طبيعي انسان نشأت گرفته و در طول تاريخ بين انديشمندان مناطق مختلف جهان و همچنين در مکاتب الهي توجه خاصي به آنها شده است .
بدون شک انتخاب عنوان «اعلاميه جهاني » و نه «اعلاميه بين المللي » حقوق بشر سال ١٩٤٨ نشانگر جهان شمولي آن بود چراکه اين اعلاميه سندي فراسرزميني و فراحاکميتي بوده و مرزهاي ملي را کم رنگ نمود و حاکميت دولت ها را روبه افول قرار داده است (قاري سيدفاطمي ، ١٣٩٠: ٨٥-١٧٣).
حکم قانون بدين معني است که آنچه در قانون اساسي جمهوري اسلامي در مورد حقوق بشر و شهروندي آمده ريشه در آموزه هاي قرآني دارد و تمامي حقوق ذکر شده نمي بايستي با شرع اسلام در تضاد باشد (خانلري ، ١٣٨٤: ٥٨-١٧).
دولت هاي خاورميانه با اظهار اينکه برخي از قوانين اسلامي در تضاد با قوانين حقوق بشري و شهروندي است نمي توانند از وظايف خود در برابر حقوق طبيعي انسان ها شانه خالي کنند.
از آنجائيکه اکثر فرهنگ ها و تمدن هاي بشري در تدوين حقوق بشري مشارکت داشتند، پس به درستي مي توان اظهار نمود که حقوق بشر جهان شمول يک دستاورد جهاني بوده و اين وظيفه جامعه بين المللي است که در دنيايي که در آن برابري تمامي افراد بشر و عدم تبعيض را سر لوحه خود قرار مي دهد، گام بر دارد.