خلاصة:
پس از پیروزی انقلاب، گرایش علوم قرآن و حدیث ـ یکی از پنج گرایش رشته الهیات و معارف اسلامی ـ در دانشگاه ها، موسسات آموزشی، پژوهشی و حوزه های علمیه، به واسطه نیاز جامعه به علوم و معارف قرآنی و حدیثی، مورد استقبال چشمگیر علاقمندان قرار گرفت. اما متاسفانه، در طول دو دهه گذشته، به واسطه عدم تغییر جدی در برنامه، مواد و متون آموزشی، رفته رفته از همرای با نیازهای جامعه بازمانده و در حال حاضر، ضعف ها و کاستی های گوناگونی بر آن سایه افکنده، که رفع آن، همفکری و همکاری صاحب نظران را می طلبد، در این نوشتار، نخست به صورت کلی به کاستی ها و ضعف های این گرایش اشاره شده و سپس به صورت خاص، کاستی ها و ضعف های درس تفسیر مورد بازبینی قرار گرفته است، در بخش سوم نیز متون تفسیری و سر فصل های درس تفسیر به تفکیک مقاطع مورد نقد و بررسی واقع شده است.
ملخص الجهاز:
"ولی با کمال تأسف باید گفت این درس مورد بی مهری ظالمانه یا مظلومانه ـ چه از طرف برنامه ریزان و استادان و چه از طرف دانشجویان ـ قرار گرفته است که در این قسمت به عوامل مؤثر در شکلگیری این جریان میپردازیم علاوه بر نکاتی که در قسمت گذشته آمد، ضعفها و کاستیهای درس تفسیر قرآن در دانشگاهها عبارتند از: 1ـ عدم بستر سازی تفسیری از آنجا که هر علمی سه زیر شاخه دارد، علم تفسیر نیز سه زیر شاخه دارد که عبارتند از: فلسفه تفسیر، تاریخ تفسیر، روششناسی تفسیر.
از این رو، بستر سازی لازم در راستای آشنایی دانشجو با مقدمات تفسیری آنچنانکه شایسته و بایسته است صورت نمیپذیرد، از سوی دیگر ذهن دانشجو نه تنها نسبت به اثبات وحی و اعجاز، تاریخ قرآن، تحریف ناپذیری و علوم قرآنی کاملا بیگانه است، بلکه با انبوهی از سؤالات بدون پاسخ نیز درگیر است.
آیا مطالعه بخشی از تفسیر نمونه، المیزان و مجمعالبیان، دانشجو را در مسیر خلاقیت و نوآوری در تفسیر سوق میدهد؟ بهتر نیست به جای ترجمه عربی چند صفحه از یک تفسیر، به دانشجو، راهکارهای استفاده از تفاسیر قدیم و جدید آموزش داده شود؟ آیا دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری، توانایی لازم جهت استفاده از تفاسیر را ندارند که در برخی دانشگاهها، ترجمه و توضیح متن یک تفسیر، تمام وقت کلاس تفسیر را به خود اختصاص دهد؟ 5ـ تکرار و موازی کاری سر فصلها در مقاطع مختلف پسوند «مشترک» و «تخصصی» به دنبال درس تفسیر، نشانگر دو سطح مختلف تفسیر در دوره کارشناسی است."