خلاصة:
یکی از موضوعات اساسی همبسته با توسعه و نوسازی، تغییرات فرهنگی است. پژوهشها نشان میدهند در چند دهه اخیر باورها، ارزشها و نگرشهای ایرانیان در حال تغییر بوده است. همچنین سمت و سوی این تغییر از سنتی و مذهبی به سمت عرفی و مدرن شدن و شدت آن نیز در میان طبقه تحصیلکرده جامعه بیشتر بوده است. عمده تحقیقات انجام شده تا کنون ناظر به میزان، گستره و عوامل موثر بر این تغییرات بودهاند. این پژوهش با رویکرد فردگرایی روش شناختی در پی شناخت فرآیند این تغییرات است و میخواهد دریابد تغییرات فرهنگی در یک فرد به چه صورت، چگونه و چرا اتفاق میافتند و مکانیزم این تغییر چیست. برای این منظور با استفاده از روش کیفی روایتپژوهی به بررسی و تحلیل روایت زندگی ۸ فرد پرداخته شده است. اگرچه شناخت دقیق فرآیند تغییر، مستلزم مطالعه کامل روایتها و تحلیل آنهاست؛ اما اجمالا نتایج پژوهش نشان میدهند که تفاوت میان پرورش اجتماعی اولیه و ثانویه و ایجاد ناهماهنگی شناختی، تغییر منابع شناختی و دیگریهای مهم زندگی فرد، منجر به تغییرات فرهنگی او در طول زمان میشوند. همچنین الگوهای تغییر در مردان عمدتا متاثر از وقایع کلان سیاسی و اجتماعی و در مورد زنان مبتنی بر تجارب زیسته و احوالات شخصی است.
modernization is cultural change. Research has shown that Iranians' beliefs, values, and attitudes have changed over the last few decades. The shift from traditional and religious to traditional and modernized and intensified among the educated class of society has also been greater. Most research to date has examined the extent, scope, and factors that influence these changes. This research seeks to understand the process of these changes with the methodological individualistic approach and seeks to understand how, and why, and how the cultural changes occur in an individual, and the mechanism of this change. For this purpose, using the qualitative method of narrative research, the narration of the life of the individual has been analyzed. Although a detailed understanding of the process of change requires a thorough study of their narratives and analysis, the results of the study summarize that the difference between primary and secondary social development and cognitive dissonance, cognitive change, and other important aspects of one's life lead to cultural change over time. be. Likewise, patterns of change in men are largely influenced by major political and social events and by women based on their life experiences and personal circumstances.
ملخص الجهاز:
اگرچه شناخت دقيق فرايند تغيير، مستلزم مطالعه کامل روايت ها و تحليل آنهاست ، اما اجمالا نتايج پژوهش نشان ميدهند که تفاوت ميان پرورش اجتماعي اوليه و ثانويه و ايجاد ناهماهنگي شناختي، تغيير منابع شناختي و ديگريهاي مهم زندگي فرد، منجر به تغييرات فرهنگي او در طول زمان ميشوند.
آنها رابطه بين اين سه تغيير را چنين پيشنهاد ميکنند (گونل ٢٠٠٧،٥: ٦٨): توسعه اجتماعي ـ اقتصادي تغيير ارزش ها تغيير سياسي نمودار زير ميتواند اين تغييرات را بهتر بازنمايي کند: 1 Fireston 2 Inglehart & Abramson 3 Inglehart & Baker 4 Inglehart & Welzel 5 Gunnell (رجوع شود به تصویر صفحه) (ربيعي، ١٣٨٠) در همين راستا برخي از پژوهشگران با مقايسه داده هاي حاصل از پيمايش هاي ملي که در چند دهه اخير انجام شده ، روند تغييرات ايجاد شده در ايستارهاي فرهنگي، مذهبي و سياسي ايرانيان در چند دهه اخير را نشان داده اند؛ از جمله رنگين کمان (١٣٨٦: ١٦٥ ـ ١٩٦)، فروغي (١٣٨٦: ١٣٥ ـ ١٥٨)، جنادله (١٣٨٦: ٣٠ ـ ٥٥)، عبدي و گودرزي (١٣٧٨)، عسکري خانقاه و آزادارمکي (١٣٨٠)، شريعتي و ذاکري (١٣٩٥).
عمدة اين نتايج حاکي از آن است که در جامعه ايران در چند دهه اخير، باورها، ارزش ها و سبک زندگي از سنتي و مذهبي به سمت مدرن و عرفي (و مخالف ارزش هاي رسمي حکومتي) در حال تغيير بوده اند و همان گونه که پيش بيني ميشد شدت اين تغييرات درميان طبقه متوسط و تحصيلکرده بيشتر است (رجب زاده ، ١٣٧٩ و آزادارمکي و غياثوند، ١٣٨٢ و وريج کاظمي و فرجي، ١٣٨٢ و ميرسندسي، ١٣٨٣ و نايبي و آزادارمکي، ١٣٨٥ و توسلي و مرشدي، ١٣٨٦ و جواهري، ١٣٨٦ و خادمي، ١٣٨٧ و آزادارمکي، ١٣٨٨: ١٧١ و فرجي و کاظمي، ١٣٨٨).