خلاصة:
در تمامی قوانین و قاعده ها، اعم از اینکه فقهی باشند یا اصولی، ازآنجهت که گزاره اند، برای
فهم دقیق و موشکافانه این قواعد و قوانین و برای اینکه بتوانیم تحلیل صحیحی از آنها
داشته باشیم، باید مفردات و اجزای آنها را شناسایی کنیم. بهعبارتدیگر ما به دو دلیل نیاز
به واژه شناسی گزارهها داریم: اولا برای اینکه بتوانیم از اثری که شرع یا عقلا بر آن بار کرده اند
بهرهمند شویم. دوما برای اینکه مسئله موردنظر، با اشیاء دیگر متمایز شده و از خلط بین
مفاهیم جلوگیری شود. به همین دلیل برای فهم دقیق از قاعده عقلیه قبح عقاب بلا بیان در
ابتدا باید به تحلیلی از واژگان عبارت پرداخت؛ و ازآنجهت که حاکم در این قاعده، عقل
میباشد، نباید تحلیل ارائهشده خالی از رویکرد عقلی باشد. بلکه ادراک عقل در تبیین این
واژگان، موثر میباشد. ما در این مقاله به توضیح سه واژه قبح، عقاب، لا بیان خواهیم پرداخت.
To get to comprehensive investigation about the nature of the "rule",
in pure meaning, it seems necessary to have sufficient knowledge
about language. This field of study considers a large number of
scientific branches like linguistic, semiotic, semantic, literature,
terminology, epistemology, philosophy and lots of other matter.
Nature of rule as a statement is determined by language seriously.
As the first steps, all parts of the statement that could influence
meaning should be analyzed. This paper contents the terminology
perspective of this field. First, recognizing the order of the legislator
then differentiations among other matter are the 2 main goals of this
research. Also, the reason at the role of recognizer of matters,
analyzer of situations, and judge.
As a result, this paper tries to make an investigation in perspective
of terminology about the nature of law by analyzing the concepts of
nastiness, ration, reason, rule, punishment and statement.
ملخص الجهاز:
به همين دليل براي فهم دقيق از قاعده عقليه قبح عقاب بلا بيان در ابتدا بايد به تحليلي از واژگان عبارت پرداخت ؛ و ازآن جهت که حاکم در اين قاعده ، عقل ميباشد، نبايد تحليل ارائه شده خالي از رويکرد عقلي باشد.
تحليل از اين واژه را ذيل سه مرحله بيان ميکنيم : ١) آيا مراد از بيان در اين قاعده ، علم است و يا شامل دليل علمي نيز ميشود؟ ٢) آيا مراد از بيان ، بيان صادر است يا بيان واصل ؟ ٣) آيا در بيان ، تحقق وصول يا عدم آن شرط است يا در معرض ايصال بودن آن ؟ پس از مشخص شدن معنا و مراد از اين واژگان ، مفهوم قاعده عقلي قبح عقاب بلا بيان نيز مشخص ميشود که عبارت است از اينکه در صورت عدم وجود حجت ، استحقاق عقوبت مکلف بر مخالفت منفي بوده و عقاب قبيح ميباشد.
چراکه در اين حالت است که اگر عدم استحقاق عقاب اثبات شود با توجه به بحث حسن قبح عقلي ميگوييم درصورتيکه خداوند عقاب کند و ظلم محسوب ميشود و قبيح نيز از 10 شارع حکيم صادر نميشود.
نتيجه : با مشخص شدن معنا و مراد از اين واژگان معناي قاعده عقليه قبح عقاب بلا بيان نيز مشخص ميشود که عبارت است از اينکه اگر مکلف بر حکم شرعي حجت نداشت و به عبارتي حکم شرعي در معرض ايصال واقع نشده بود، در اين حالت در صورت مخالفت ، مکلف مستحق عقاب نميباشد بلکه عقاب او قبيح است .