خلاصة:
مشروعیت تبارشناختی، یعنی خویشاوندی با رسول خدا حضرت محمد(ص)، یکی از پایههای نظریه امامت شیعی در کنار نص و فضیلتهای شخصی است و ازآنجاکه اهمیت مفهوم خویشاوندی برای عموم مسلمانان قابل درک و پذیرش بود، جایگاه مهمی در بحثها و مجادلههای سیاسی و فرقهای پیرامون امامت پیدا کرد. مسأله مقاله حاضر بهطور کلی عبارت از این است که از چشمانداز فرهنگ خویشاوندی و نظام حقوقی پیشااسلامیِ عربها، جانشینی علی(ع) پس از پیامبر چگونه سنجیده میشد و دیدگاه علویان و شیعیان درباره انتقال رهبری امت از پیامبر به علی(ع) و سپس فرزندان او و فاطمه(س) با چه دشوارههایی روبهرو بود؟ به سخن دیگر آیا مطابق معیارهای عرف پیشااسلامی، علی(ع) و فرزندان او از دختر پیامبر میراثبران طبیعی جایگاه پیامبر به شمار میآمدند یا نه؟ بررسی این مسأله پیش از هر چیز در گرو شناخت روابط و اصطلاحهای خویشاوندی در فرهنگ اعراب و همچنین شناسایی موقعیت علی(ع)، فاطمه(س) و سپس حسن بن علی(ع) و حسین بن علی(ع) در شبکه مناسبات تبارشناختی و سرانجام واکاوی دشوارههای مربوط به آن است، کاری که همراه با توضیح دو گزارش تاریخی مربوط به سده دوم هجری انجام خواهیم داد.
The Umayyads, as a ruling dynasty had a great impact on the history of the East and West of the Islamic world. Despite the existence of many sources about the lives of the famous people of this family, their lineage has received less attention. The main question is about the validity of the reports related to the authenticity or non-authenticity of their attribution to the Quraysh. Although the power and influence of the Umayyads was a great obstacle to mentioning things contrary to their well-known lineage in the sources of the first history of Islam, some Shiite scholars and historians claim that they have valid reasons and sources for rejecting this attribution. Nevertheless, the views of those in favor of their relationship with the Quraysh are more widely accepted in historical perspective. In this study, while quoting the reasons for and against this attribution, their arguments have been examined and analyzed by descriptive-explanatory method.
ملخص الجهاز:
امامت شيعي و مشروعيت تبارشناختي 2 محمد احمديمنش عضو هيأت علمي پژوهشکده تحقيق و توسعه علوم انساني )سمت (، تهران، ايران چکيده مشروعيت تبارشناختي، يعني خويشاوندي با رسول خدا حضرت محمد)ص(، يکي از پايه هاي نظ ريه امامت شيعي در کنار نص و فضيلت هاي شخصي است و ازآنجاکه اهميت مفهوم خويشاوندي براي عموم مسلمانان قابل درک و پذيرش بود، جايگاه مهمي در بحث ها و مجادله هاي سياسي و فرقه اي پيرامون امامت پيدا کرد.
مسأله مقاله حاضر به طور کلي عبارت از اين است که از چشم انداز فرهنگ خويشاوندي و نظ ام حقوقي پيشااسلامي عربها، جانشيني علي)ع( پس از پيامبر چگونه سنجيده ميشد و ديدگاه علويان و شيعيان درباره انتقال رهبري امت از پيامبر به علي)ع( و سپس فرزندان او و فاطمه )س( با چه دشوارههايي روبه رو بود؟ به سخن ديگر آيا مط ابق معيارهاي عرف پيشااسلامي، علي)ع( و فرزندان او از دختر پيامبر ميراثبران طبيعي جايگاه پيامبر به شمار ميآمدند يا نه ؟ بررسي اين مسأله پيش از هر چيز در گرو شناخت روابط و اصط لاحهاي خويشاوندي در فرهنگ اعراب و هم چنين شناسايي موقعيت علي)ع(، فاطمه )س( و سپس حسن بن علي)ع( و حسين بن علي)ع( در شبکه مناسبات تبارشناختي و سرانجام واکاوي دشواره - هاي مربوط به آن است ، کاري که همراه با توضيح دو گزارش تاريخي مربوط به سده دوم هجري انجام خواهيم داد.
نکته مهم و کليدي اين است که معناي نخستين اهل بيت به عنوان اصط لاحي خويشاوندي بيش از هر چيز بر پايه مفهوم سرپرستي حقوقي و حتي اقتصادي بنا شده بود و به کساني گفته ميشد که زير سرپرستي يک فرد َ مذکر قرار داشتند.