خلاصة:
عدول از مقتضای ظاهر ویژگی بارز و برجستۀ زبان است که در سطوح مختلف آن اتفاق میافتد، همانطور که در زبان قرآن یافت میشود. اهمیت عدول از مقتضای ظاهر در این است که دریافتکنندۀ متن ظاهرا با نوعی از همگسیختگی در کلام روبرو میشود، در حالیکه کاربست آن، درواقع بیانگر رفتار زبان، دگرگونی ابزارهای زبانی و استراتژیهای در دسترس ماتن است. بدین تصور، جستار حاضر برآن است تا به شیوۀ توصیفی-تحلیلی و با رویکرد سبکشناختی مبحث تعبیر از ماضی با لفظ مستقبل را در پارهای از آیات قرآنی بررسی کند و چرایی معنایی این پدیدۀ سبکی را تبیین نماید. دادههای قرآنی نشان داد که پدیدۀ تعبیر از ماضی با لفظ مستقبل بهعنوان یکی از اشکال عدول از مقتضای ظاهر، توسط عوامل هممتنی و بافتی تحت تاثیر قرار میگیرند. درنتیجه تحلیل زبانی آن، درک خواننده را نسبت به ظرافتهای دستوری و معنایی ارتقا میدهد همچنانکه پیوستگی معنایی آیات را تایید میکند.
ملخص الجهاز:
بدين تصور پژوهش حاضر بر آن اســت تا با تکيه بر اصل «جانشــيني»، جايگزيني فعل اســتقبال را در موضع فعل ماضي به صورت موردي و در شماري از آيات مرتبط با قصص قرآني مورد تحليل قرار دهد تا در پرتو عنايت به نکات زباني و دستور زبان عربي و با تکيه بر روش توصيف و تحليل و نيز اســتفاده از رويکرد سبک شناسي و توجه به بافت زباني و غيرزباني آيات قرآن ، ظرافت هاي دستوري و معنايي نهفته در وراي کاربست تعبير از ماضي با لفظ اســتقبال را در متن کلام قرآن مجيد براي خواننده تبيين نمايد و از ابعاد ديگري از اعجاز بياني اين کلام وحياني پرده بردارد.
» در شــاهد مثال فوق ، فعل «يبدؤا» مي بايست به صورت ماضي مي آمد؛ زيرا آفرينش اوليۀ سال دوم انســان مربوط به زمان گذشته اســت ، اما برخلاف هنجار متعارف زبان به صورت مضارع آورده شــده تا آن را به فعل «يعيد» وصل کند و خبر از حشر دهد و اينکه توانايي بر ابتداء خلقت ، خبر از اعادة آن نيز مي دهد؛ (ابن عاشور، ١٩٨٤: ١١، ١٦) به بيان ديگر، در اين آيه با کاربست تعبير «إليه مرجعکم جميعا» از اصل دوم دين ، يعني معاد، سخن به ميان آمده است که اين اصل يکبار با تقديم «إليه » در عبارت مذکور و بار ديگر با اضافۀ کلمۀ «وعد» به «الله » و نيز اســتفاده از مفعول مطلق «حقا» در آيه مورد تأکيد واقع شــده است .