خلاصة:
یکی از مبانی مهم فلسفی در تولید علم دینی، مبانی معرفتشناختی است. پرسشهای اصلی در معرفتشناسی عبارتاند از: چیستی و امکان؛ ابزار و منابع؛ قلمرو و انواع؛ ارزش و اعتبار شناخت. این پژوهش، با رویکرد تحلیلی و بررسی اسنادی، به واکاوی نقش مبانی فلسفی در تولید علم دینی، با تاکید بر مبانی معرفتشناسی از منظر علامه طباطبائی میپردازد. یافتههای پژوهش از سویی حاکی از این است که از منظر علامه، مراد از شناخت، مطلق علم و آگاهی است؛ امکان شناخت و تحقق معرفت، بدیهی و بینیاز از استدلال است؛ ابزار شناخت متناسب با قلمرو و انواع شناخت، حواس پنجگانه، عقل، قلب، وحی و نقل است. در قلمرو شناخت، امور نامحسوس و غیرمادی نیز در قلمرو شناخت قرار دارند. بالاترین ارزش شناخت، مربوط به شناخت یقینی است. از سوی دیگر، امکان تولید علم و معرفت یقینی به طور عام و تولید معرفت دینی به طورخاص، ممکن است. راه دستیابی به معرفت دینی برای انسان مسدود نیست؛ چراکه همه ابزارهای متعارف معرفت بشری برای تولید علم کارایی دارند و در تولید علم، میتوان به تناسب موضوع از هر روشی، و یا به صورت تلفیق از همه روشها کمک گرفت.
One of the important philosophical foundations in producing religious knowledge is the epistemological foundation. The main questions in epistemology are related to the nature and possibility of cognition, its domain and types, its value and validity. The present study uses an analytical approach to studying documents to explore the role of philosophical foundations in producing religious knowledge with an emphasis on epistemological foundations in Allama Tabatabai’s view. The findings of the study, on the one hand, show that in Allama’s view, by cognition, we mean the knowledge and awareness in general. The possibility of cognition and realization of knowledge is axiomatic and needless of reasoning. The cognition tool is, in proportion to the domain of cognition, either the five sense, the intellect, the heart, the revelation, or the traditions. In the cognition domain, the non-sensible and immaterial things are there as well. The highest value of cognition is related to the certain cognition. On the other hand, it is possible to produce certain knowledge in general and religious knowledge in particular. Access to religious knowledge is not a dead end for the man. This is because all conventional tools of human knowledge are working for producing science, and in producing science, one can use any method in proportion to the subject, or even use various methods eclectically.
ملخص الجهاز:
این تعریف از علم بر مبنای معرفتشناسی خاصی است که ملاک صدق و کذب گزارههای علمی را آزمون و تجربه میداند و لذا رابطه علم و دین را متعارض و در نتیجه، امکان تولید علم دینی را رد میکند (سروش، 1376، ص156).
به عبارت دیگر، حکمای اسلامی اتفاقنظر دارند که اولاً جهان واقعی است؛ ثانیاً حقیقت (ادراک مطابق با واقع) ممکن است؛ یعنی جهان هستی علاوه بر اینکه واقعیت دارد، میتواند تحت علم و آگاهی انسان درآید؛ ثالثاً حقیقت در نظر آنان ثابت و دائمی است؛ یعنی مطابقت مفهوم و محتوای ذهنی با واقع و نفسالامر خود نمیتواند موقت باشد، بلکه دائمی است.
از نظر علامه طباطبائی ازآنجاکه علم، حضور مجرد نزد مجرد است (طباطبائی، بیتا ـ الف، ص240) و هر موجود مادی یک نحوه وجود مثالی نیز دارد (طباطبائي، 1388الف، ص 157)، هنگام علم نفس به شیء محسوس، نفس در مرتبه مثالی خود، صورت مثالی آن را درک میکند.
بنابراین اعتبارکننده براساس اینکه عقل یا وهم باشد، میتواند انسان و یا حیوان باشد؛ اما به نظر میرسد اعتبارکننده منحصر در این دو نیست؛ زیرا علامه، در مقاله ادراکات اعتباری، وهم و عقل را به عنوان معتبر مطرح کرده است، به همین دلیل است که بحث در این مقاله، درباره علم حصولی و ادراکات مربوط به انسان است؛ اما با بررسی آثار دیگر علامه به دست میآید که خداوند هم میتواند معتبر باشد؛ چراکه به عقیده علامه قانونگذار و اعتبارکننده باید و نبایدهای دینی انسان، خداوند است؛ چراکه حق تشریع از آن اوست.