خلاصة:
جان رالز بهعنوان یکی از نظریهپردازان قرن بیستم در «نظریه عدالت» خود به تبیین دو اصل آزادی و اصل تفاوت پرداخته و نهایتاً اصل فرصت برابر را برای همه افراد جامعه پیشنهاد میدهد. در تحقیق حاضر با استفاده از منابع کتابخانهای و با بهکارگیری روش توصیفی - تحلیلی به واکاوی اصول عدالت جان رالز پرداخته و ضمن مقایسه آن در چارچوب عدالت جنسیتی، بر اساس آموزههای اسلامی مورد نقد و واکاوی قرار گرفت. بعضاً، تصور میشود که در زمینه مسائل زنان، با استفاده از نظر ایشان بتوان در تشریح اصل تفاوت، تعریف جدیدی از عدالت جنسیتی در جهان غرب ارائه داد؛ لکن در این تحقیق مشخص شد که شیوه پذیرش اصل تفاوت رالز و اولویتی که میان اصول عدالت خویش قائل است، بیانگر این معنا است که از نظر ایشان بین برابری جنسیتی و عدالت جنسیتی تفاوتی وجود ندارد. بر این اساس، ضمن تحلیل نگرش مزبور به کیفیت عدالت جنسیتی منطبق بر اصول دوگانه رالز پرداخته شدهاست. نتایج این تحقیق، نشان میدهد بر اساس جهانبینی اسلامی میتوان به نحو بارزتری به دغدغههای موجود در زمینه عدالت به طور عام و عدالت جنسیتی به طور خاص پاسخ داد؛ بهگونهایی که نیازهای ویژه گروههای اجتماعی همچون زنان را تأمین کرد.
John Rawls, as one of the twentieth-century theorists in his theory of justice, explains the two principles of freedom and the principle of difference, and ultimately proposes the principle of equal opportunity for all the people of the community. In the present study, using library resources and applying a descriptive-analytical method and comparing them in the framework of gender justice, the principles of justice of John Rawls were criticized and analyzed on the basis of Islamic studies. Sometimes, it is believed that in the context of women’s affairs, it can be argued that in describing the principle of difference, a new definition of gender justice in the Western world can be presented; however, the method of accepting the principle of the Rawls’ difference and the priority that prevails over the principles of justice itself was discussed. It makes no difference between gender equality and gender equity. Accordingly, while analyzing this attitude, the quality of gender justice is aligned with Rawls’ dualistic approach. The results of this research show that, based on the Islamic worldview, one can more clearly respond to the concerns of justice in general and gender justice in a specific way while ensuring respect for justice, the particular situation and the special needs of social groups Like women.
ملخص الجهاز:
اصل «تفاوت» مندرج در اندیشۀ رالز موجب جذابیتهایی برای دیدگاه مخالفان برابری جنسیتی شد و این گمان را ایجاد کرد که او با پذیرش این اصل بهصورت واقعبینانهتری به وضعیت موجود نگریسته و توانسته است با فلسفۀ اخلاقی تفاوت زن و مرد را بهنحو قابلقبولی ترسیم کند که موردقبول همگان قرار گیرد.
عدالتْ رفتار یکسان با همۀ افراد نیست، بلکه باید به هرکس حقش داده شود و چهبسا گاهی رفتار مشابه با زن و مرد عین ظلم است؛ بنابراین، تساوی زن و مرد فقط باتوجهبه موقعیت هریک در نظام آفرینش و تعدیل ارتباطات متقابل آنها تعریف میشود و بهعبارتدیگر، «تساوی در جایی است که احکامی که بر علیه هریک از زن و مرد است برابر با احکامی باشد که به نفع ایشان است» (طباطبایی ۱۳85: 25).
يعني آزاديهاي پايهاي در اصول عدالت درحقیقت نوعی استقلال براي خانواده و ازجمله پدر و مادر است و این بینش رالز که خانواده در عین اینکه تحتنظر دولت قرار دارد، اما صورتی مستقل برای تربیت فرزندان دارد قابلتوجه است؛ زیرا خانواده اولین و مهمترين نهادي است که قابلیتهای آن ایجاب میکند که مستقل عمل کند تا به پرورش مناسب استعدادهایی كه در آن است بینجامد و این امر تأمینکنندۀ آزادي عملی است که پدر و مادر در خانواده باید برخوردار باشند تا بتوانند به تربيت فرزندان خويش اقدام كنند و استقلال عمل والدين در تربيت فرزند نتايج بيشتري را براي همۀ اعضاي خانواده در بر خواهد داشت، گرچه ممکن است والدین خطاهایی هم داشته باشند.