خلاصة:
کلیسای کاتولیک با ادعای اصالت، جامعیت و مرجعیت، توانسته است قلمرو اجتماعی وسیعی در جهان امروز برای خود تدارک ببیند. روش این کلیسا برای بسط عدالت اجتماعی چیست و این روش تا چه اندازه میتواند کارآمد تلقی شود؟ هدف این مقاله، یافتن ابعاد مثبت و منفی روش کلیسای کاتولیک در زمینه بسط عدالت اجتماعی از راه ارزیابی تحلیلی آن است. مقاله پیشرو با معرفی و ارزیابی روش کاتولیک در این زمینه، با شیوه توصیفیتحلیلی نشان خواهد داد که اگرچه ضرورت بسط عدالت اجتماعی در مسیحیت کاتولیک مورد توجه قرار گرفته و سنت کاتولیک، بهویژه از شورای واتیکانی دوم، گامهای مثبتی برای کمک به برقراری عدالت اجتماعی برداشته است، اما وجود برخی چالشها و فقدان دستوراتی مشخص در این فرقه مسیحی برای مبارزه عملی با ظلمهای اجتماعی، ارایه نظامی منسجم و موفق برای اجرای عدالت اجتماعی را با مشکل مواجه کرده است.
ملخص الجهاز:
راهحل کلی مسیحیت کاتولیک دربارة ایجاد و بسط عدالت اجتماعی این است که مرجع نهایی خدا باشد و قوانین مربوط به این مسئله را او تعیین کند؛ آنگاه طبقات مختلف مردم با محبت، دوستی و احساس نیک بههم پیوند بخورند و درک کنند که همة انسانها فرزندان یک پدرند که خداست و به هم محبت برادرانه پیدا کنند (جورج برانتل، 1381، ص262).
بر این اساس، روش کلیسای کاتولیک برای بسط عدالت اجتماعی بر مبنای خدا و محبت استوار بوده و از مؤلفههایی تشکیل شده است که عبارتاند از: کمک اغنیا به فقرا، همبستگی، اصلاح نظامهای اقتصادی و پولی، تعامل نیکو با حاکمان، ظلمپذیری و عدم انتقام از ظالمان، و فسادزدایی مسالمتآمیز.
بر همین اساس، کلیسای کاتولیک رسیدگی به فقیران جامعه و توجه اغنیا به مستمندان را از روشهای صحیح برای بسط عدالت اجتماعی میداند و معتقد است كه محبت کلیسا به فقیران، ملهَم از انجیل است و بخشی از سنت مداوم این کلیساست (تعالیم کلیسای کاتولیک، ص633، بند2444).
همة توصیههای این کتاب به محبت و رسیدگی به مظلومان و اصلاح ساختارهای اجتماعی و عادلانه کردن آنها منحصر میشود و در میان راهکارهای بسط عدالت اجتماعی، مبارزه با ظالمان، بهويژه با اقدامهای نظامی و مانند آن وجود نداشته و تنها به تعامل با حاکمان توصیه شده است (تعالیم کلیسای کاتولیک، ص632-635، بند2437-2449).
اگرچه این کلیسا توصیه میکند كه بزرگان مسیحیت و مردم باید از طریق تعامل با حاکمان تلاش کنند ظلمها را بهشیوهای مسالمتآمیز از بین ببرند، اما تاریخ نشان داده است كه این روش از تضمین چندانی برخوردار نیست و برای برچیدن ظلم از جامعه و بسط عدالت اجتماعی، لازم است ریشههای ظلم خشکانده شود.