خلاصة:
تاریخ ذهنیت از روشهای نو در تاریخنگاری است که برای شناخت ذهنیت عامه و کشف روح زمانه برای رسیدن به آنچه «تاریخ کامل» مینامد، تلاش میکند. منابع زبانی، ادبی و هنری سرشار از اطلاعاتی است که ذهنیت ملتها را میتوان از میان آنها شناخت. در این میان شاهکارهای ادبی، با سطح نفوذ و گستردگی زیاد در ذهنیت ملتها از اهمیتی ویژه برخوردارند. نقش شاهنامه در تاریخ ذهنیت ایرانی و شکلگیری و استمرار هویت ملی، در میان آثار ادبی فارسی و هنرهای وابسته به آن کمنظیر است. واکاوی نشانههای تاریخی و فرهنگی آن موضوعی مغفول در پژوهشهای مشترک ادبی و تاریخی است و این جستار برای دستیابی به هدف یادشده با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین و تحلیل نشانههای تاثیر شاهنامه بر ذهنیت ایرانی پرداختهاست. از نتایج تحقیق برمیآید که با توجه به استمرار تاثیر شاهنامه بر ذهنیت ایرانی که در تاریخ ادبیات و هنر و مشربهای فکری قشرهای مختلف اجتماع ایرانی آشکار است، نظریۀ تاریخ ذهنیت میتواند در شناخت و معرفی الگوهای فکری ایرانی متاثر از شاهنامه راهگشا باشد.
History of mentality is a novel method in Historiography which attempts to recognize the public mentality and discover the spirit of time to strive at what is known as “total history”. Linguistic, literary, and artistic sources are filled with information among which one can identify nations’ attitudes. Hence, literary masterpieces with their widespread influence over nations’ mentality gain particular interest here. The singular role of Shahnameh in the history of Persian mentality and formation of persistent national identity amid the Persian literary works and the related arts is worthy of attention. Inspection of historical and cultural sources is a subject mostly overlooked in the common literary and historical researches, therefore, this article pays attention to this aspect, and by using descriptive analytic method aims to explain and analyze the instances of impact of Shahnameh over Persian mentality. The outcome of research indicates that the theory of history of mentality can pave the way for recognition and presentation of Persian thought patterns.
ملخص الجهاز:
شاهنامه در میان آثار ادبی فارسی از چنین جایگاهی برخوردار است و بازاندیشی تاریخی و فلسفی به عوامل این شکل گیری و استمرار و نفوذ آن در تاریخ عمومی و ذهنیت عام و خاص ایرانی میتواند ره گشای شناسایی عمیق تر هویت ملی به شمار آید.
پیشینۀ پژوهش : دربارۀ شاهنامه و فردوسی پژوهش های متعدد و پردامنه ای از سوی محققان ایرانی و غیرایرانی شده است و همایش ها و نشست های گوناگون در بازشناسی فردوسی و شاهنامۀ او و حتی مقایسۀ این اثر سترگ با حماسه های بزرگ جهانی انجام گرفته است ؛ اما تقریبا هیچ پژوهش جامع و هدف مندی از منظر تاریخ ذهنیت و ذهنیت گرایی در باب شاهنامه انجام نشده است ؛ اگرچه داریوش شایگان در کتاب پنج اقلیم حضور سعی دارد تأثیر فردوسی را در ذهن ایرانی نشان دهد یا فاطمه ماه وان و دیگران در مقالۀ «مخاطب شناسی شاهنامه های مصور» (١٣٩٣)، به بررسی نگاره های شاهنامۀ بایسنقری و داوری آن ها پرداخته و محمود امیدسالار در مقالۀ «شاهنامه و تعصب دینی محمود غزنوی»، مدعی است که محمود تعصب دینی ضد شیعی نداشته و در مقالۀ «شاهنامه و هویت فرهنگی محمود غزنوی»، به بررسی ترک بودن محمود غزنوی بر نحوۀ برخورد او با شاهنامه پرداخته ؛ اما هیچ کـدام نتوانسته نقش و نفـوذ شاهنامه را در ذهن و زبان ایرانی بـازنمایی کنـد.