خلاصة:
از ویژگیهای برجستة حکمت متعالیه، توجهی است که به زیبایی در صنایع لطیفه دارد. ملاصدرا از منظر وجودشناسی به هنر و زیباییشناسی هنری و ارتباط عشق و هنر و توانمندیهای نهفته در هنر نگاه کرده و به جزییاتی پرداخته که در افق زیباییشناسی قابل توجه و تأمل است. طبق مفروضات هستی شناختی و انسان شناختی ملاصدرا، انسان دارای عوالمی است و هنر به عنوان صنایع لطیفة انسان در این عوالم رشد و نضج مییابد. در این مقاله تلاش شده است که هنر و آفرینش به عنوان اثر هنری از منظر ملاصدرا تبیین شود. بر اساس نتایج پژوهش در حکمت صدرایی هنر متعالی از نظر ملاصدرا آدمیرا به تشبه به باری تعالی میرساند. ملاصدرا بههنر بهصورت عام و فراگیر مینگرد و به آن صبغة معنوی و قدسی میدهد. از آنجا که هنر و صنایع لطیفه را با عشق عفیف و زیباییشناسی معنوی پیوند میزند و هدف از آن را رسیدن به معشوق حقیقی و زیباییهای ملکوتی تلقی میکند و در واقع برای هنر جایگاه ارزشی، معنوی و قدسی قایل است. ملاصدرا در تلقی خود از هنر گامی فراتر نهاده و دیدگاه خود را در قالب یک نظریة واحد که میتوان آن را «محاکات متعالی» خواند ارائه میکند.
One of the outstanding features of transcendent wisdom is its attention to beauty in fine arts. From the ontological point of view, Mulla Sadra has looked at art and artistic aesthetics and the relationship between love and art and the abilities hidden in art and has dealt with details that are remarkable and contemplative in aesthetics. According to Mulla Sadra's ontological and anthropological assumptions, man has worlds and art, as a subtle human industry, grows and matures in these worlds. In this article, an attempt has been made to explain art and creation as a work of art from the perspective of Mulla Sadra. According to the results of the present study, in Sadra's wisdom, transcendent art makes a person look like a transcendent being. Mulla Sadra looks at art in a general and all-encompassing way and gives it a spiritual and sacred character. Because it connects fine arts and crafts with virtuous love and in fact gives art a valuable, spiritual and sacred place.Mulla Sadra goes a step further in his conception of art and presents his point of view in the form of a single theory which can be called "transcendent imitation"..
ملخص الجهاز:
بر این اساس اگر آشنایی خود را با مبانی وجودشناسی در فلسفۀ اسلامی وسیع تر و عمیق تر کنیم آنگاه در مییابیم که نظریۀ وجودشناسی فیلسوفان مسلمان از همان نقطۀ آغازین خود با زیباییشناسی و هنر آمیختگی داشته و اساساً خلقت به عنوان فعلی زیباییشناسانه و عالم خلقت به مثابه اثری هنری تبیین شده است .
از نگاه ملاصدرا آنچه در هنر به عنوان نحؤە آفرینش و خلق اثر هنری روی میدهد، ظهوری از تجلی اسمای الهی در انسان است (صدرالدین شیرازی ١٣٦٨، ج ٧، ص ١٧٢) و بنابراین آفرینش هنری در انسان ، مرآتی برای آفرینش هنری خداوند است .
وی ابتدا به صورت مجمل و سربسته ، تبیین میکند که هنر زمینه ها و دورنمایه هایی دارد که اگر به آنها توجه شود، میتواند در عرصۀ اجتماعی، نوعی بستر عمومی برای تهذیب نفس و سلوک نفسانی فراهم کند که کاملاً با فرایندهای عشقی و زیباییشناسی پیوند خورده باشد و سپس به رخدادهای درونی عشق میپردازد و نقش عاشق را به مثابه هنرمندی نقش آفرین آشکار میکند.
ادراک اثر هنری چیزی جز ارتباط با وجود ذهنی آن اثر نیست و به همین دلیل است که حتی علم حصولی نیز همان حضور صورت شیء فاقد آثار خارجی خود شیء در نزد نفس است .
نقش قوة خیال در درک اثر هنری از دیدگاه ملاصدرا هنگام ادراک حسی، صورت مجرد شیء مدرک، نزد نفس انسان حاضر میشود و بدین وسیله است که ما مثلاً پیکره فردوسی را میبینیم و از کم و کیف آن آگاه میشویم .