خلاصة:
بزهکاری ازجمله مهمترین معضلات اجتماعی در اکثر شهرهای جهان است که بر زندگی افراد تاثیرات منفی روحی، جسمی و مالی میگذارد. در سالهای اخیر، علاقه و توجه وافری به تحلیل رابطه مکان و بزهکاری و مطالعه تاثیر متقابل انسان و محیط و شرایط و زمینهها در شکلگیری الگوهای مکانی بزهکاری به وجود آمده است. شناسایی عوامل محیطی و مکانی بروز جرم و سعی در از بین بردن این عوامل و یا کاهش اثرات آن، مهمترین راهکار پیشگیری از وقوع ناهنجاریها شناخته شده است این مقاله باهدف تحلیل فضایی بزهکاری شهرستان چالوس انجامشده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی و تطبیقی است و برای شناسایی و درک الگوهای مکانی بزهکاری در از مدل موران جهانی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS استفادهشده، که اطلاعات موردنیاز از میزان و نوع جرائم بهصورت کتابخانهای اخذشده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که کانونهای جرم خیز در شهرستان چالوس به صورت خوشهای میباشد.
Delinquency is one of the most important social problems in most cities of the world that has a negative impact on people's lives, mental, physical and financial. In recent years, there has been a great deal of interest and attention in analyzing the relationship between place and crime and studying the interaction between humans and the environment and the conditions and contexts in the formation of spatial patterns of crime. Identifying environmental and spatial factors of crime and trying to eliminate these factors or reduce its effects is known as the most important way to prevent the occurrence of anomalies. This article has been done with the aim of spatial analysis of crime in Chalous city. The research method in the present study is analytical and comparative and to identify and understand the spatial patterns of delinquency, the global Moran model has been used in the GIS system, where the required information on the amount and type of crime has been obtained as a library. Findings of the present study show that crime hotspots in Chalous city are clustered.
ملخص الجهاز:
به طوري که در چند دهه گذشته ، تئوري هاي تحليل فضايي در جرم شناسي از تأکيد بر روي انگيزه مجرمان به مطالعه نقاط وقوع بزهکاري انتقال يافت و انتشار داده هاي مجرمانه از قبيل زمان و محل وقوع جرائم براي شهرهاي بزرگ نشان داده است که فعاليت هاي مجرمانه تمايل به قرار گيري فضايي به سمت مناطقي را دارند که کانون هاي بزهکاري ناميده شده اند، مناطقي با فعاليتهاي جنايي بالا که توسط مناطق با فعاليت هاي کم احاطه شده استدرواقع بعضي مکان ها به دليل ويژگيهاي کالبدي و محيطي و همچنين خصوصيات اجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي ساکنان ، امکان و فرصت بيشتري براي وقوع جرم دارند، برعکس بعضي مکان ها مانع و بازدارنده فرصت هاي مجرمانه هستندبنابراين با توجه به مسائل فوق ميتوان گفت ، بي ترديد شناسايي عوامل بروز بزهکاري ، نخستين گام مبارزه با کج روي هاي اجتماعي است ، چرا که با از بين بردن اين عوامل با کاهش اثرات آن مي توان از ارتکاب بزهکاري پيشگيري نمود و يا حداقل از ميزان آن در جامعه کاست (کلانتري و همکاران ١٣٩٩: ١٠٨).
بزهکاري در شهرستان چالوس از چه الگويي برخوردار است ؟ پيشينه تحقيق کيواني و همکاران در سال ١٤٠٠ در تحقيقي تحت عنوان ارزيابي تاثير جرائم در کيفيت زندگي در فضاهاي عمومي شهري (نمونه موردي: شهر تهران ) به اين نتيجه رسيده اند که نتيجه گيري: درنهايت با استفاده از يافته هاي آزمون همبستگي، شاخصه هاي کيفيت زندگي که با يک يا چند جرم داراي رابطه متقابل بوده اند مشخص گرديدند، که براساس اين روابط راهکارهايي شهرسازي در راستاي بهبود فضاهاي عمومي شهري تهران بيان شده است .