خلاصة:
در این مقاله به تبیین نحوی نظام حالت و مطابقه در گویشهای تاتی شال و وفسی از زبان تاتی میپردازیم. در گونههای منتخب انطباق از نوع کنائی گسسته است و توامان با مفعولنمائی افتراقی همراه است. از سوی دیگرتجلی ساختواژی حالت کنائی و مفعولی مشابه است. یکی از رویکردها در تبیین نظام حالت در زبانها نظام حالت دهی وابسته است که مارانتز (1991) آنرا مطرح کرده است. پرسشی که در تحقیق پیش رو مطرح است آن است که آیا این نظریه میتواند انطباق در گونههای تاتی منتخب را تبیین نماید؟ طبق تحلیل نگارنده عامل اصلی گسسته شدن انطباق در گونههای تاتی ضعیف بودن فاز در فعل سبک (v) زمان گذشته است که به موجب آن فاعل تحت پارامتر وابسته (ب) از مفعول حالت غیرفاعلی دریافت میکند و فعل در تمامی بافتها تنها با فاعل در حالت بینشان مطابقه دارد. مفعولهای معرفه نیز در جایگاه اشتقاقی تحت همان پارامتر از فاعل حالت غیرفاعلی دریافت میکنند و علت هم آوایی حالت کنائی و مفعولی نیز تثبیت یک پارامتر مشابه در حالت دهی کنائی و مفعولی است. شیوه گردآوری داده ها به صورت میدانی و پرسش از سخنگویان بومی زبان و نیز روش کتابخانه ای بوده است.
Tatic languages show an intricate alignment in which tens/aspectual split ergativity co-exists with differential object marking (DOM) in the same system: Ergative only appears on past transitive subjects and agreement is only possible with unmarked subjects. On the other hand, both ergative marking and accusative marking (on definite/specific objects) are expressed by the same case –oblique. The main theoretical issue that this paper addresses is how to fit together with an analysis of split ergativity and an analysis of DOM in the same language within a dependent case framework. We claim that the fundamental factor which drives the split pattern in these Tatic languages is the phasal status of the v node: Past transitive subjects get oblique dependent case upwardly from the objects inside VP since v is a soft phase head and agreement is only possible with unmarked subjects. The research methods are both field work and library method.
ملخص الجهاز:
پرسشي کـه در تحقيـق پـيش رو مطـرح اسـت آن است که آيا اين نظريه مي تواند انطباق در گونه هاي تاتي منتخب را تبيين نمايـد؟ طبـق تحليل نگارنده عامل اصلي گسسته شدن انطباق در گونه هاي تاتي ضعيف بودن فاز در فعل سبک (v) زمان گذشته است که به موجب آن فاعل تحت پـارامتر وابسـته (ب ) از مفعـول حالت غيرفاعلي دريافت مي کند و فعل در تمامي بافت ها تنها با فاعل در حالـت بـي نشـان مطابقه دارد.
تبيين نظام حالت دهي و مطابقه فاعل و مفعول در انطباق هاي کنائي کانوني ( Canonical ergative alignment) و نيـز انطبـاق هـاي کنـائي گسسـته يکـي از معضـلات در دسـتور زايشي است و در ايـن ميـان پديـده مفعـول نمـائي افتراقـي (Differential object marking) دربرخي از زبان ها از جمله هندي و نيز گونه هاي تـاتي بـر پيچيـده تـر شـدن ايـن معضـل افزوده است .
ȝaɣl-ma iqepa (dog-ERG bark)AOR ـ ’the dog barked‘ ـ (Ura:2006:123) ـ لکن با بررسي که نگارنده در گونه هاي تاتي انجام داده است چنين ارتباطي بين فاعل در حالت غيرفاعلي و نقش معنائي عامل ديده نمي شـود و تمـامي فاعلهـاي متعـدي در زمـان گذشته فارغ از نقش معنائي خود در حالت غيرفاعلي هستند و علاوه بر آن در اين دسـت از زبان ها انطباق معلوم ديده نمي شود.
با در نظر گرفتن تثبيت پارامتر (ب ) از حالت دهي وابسته در اين زبان نگارنده چنين استدلال مي کند کـه در مفعول نمائي افتراقي حالت غير فاعلي توسط همان پارامتر (ب ) -که بـه موجـب آن فاعـل بندهاي متعدي زمان گذشته در حالت غيرفاعلي است - به مفعولهاي معرفه اعطاء مي شـود.