خلاصة:
از پرسشهای کلیدی عصر حاضر این است که چگونه باید در فضای دینی با محصولات علم مدرن مواجه شویم. برای پاسخ به پرسش فوق رویکردهایی در میان اندیشمندان مسلمان مطرح است؛ از پذیرش بیچون و چرای این محصولات بهعنوان دستاوردهای تلاش بشر تا انکار تام این دستاوردها بهمنزلۀ دو نگاه کاملاً متقابل و درنهایت نظریههای میانی مانند تفکیک بین علوم انسانی و طبیعی و تلاش برای دینیکردن علوم انسانی بهدلیل مبانی الحادی آن و استفاده از محصولات علوم طبیعی بهعنوان دستاوردهای مفید تجربۀ بشری.
در این میان براساس نظریۀ هنجاری، ضمن استفاده از دستاوردهای علوم تجربی بهعنوان پیشرفتهای علمی، لازم است هنجارهای دینی بهمنزلۀ اخلاق علمی و پیوست فرهنگی به آنها ضمیمه شود تا از آسیب آنها بکاهد. در این مقاله ضمن تبیین، بررسی و نقد دیدگاههای فوق، نقاط قوت و ضعف نظریۀ هنجاری بررسی شده و این نظریه بهمنزلۀ نظریهای کاربردی تنها برای دوران گذر از مدرنیته تا رسیدن به تمدن دینی مطرح شده است.
One of the key questions of the present age is how we should deal with the products of modern science in a religious atmosphere. To answer the above question, there are approaches among Muslim thinkers; From the absolute acceptance of these products as the achievements of human endeavor to the complete denial of these achievements as two completely reciprocal views and finally intermediate theories such as the separation between the humanities and natural sciences and the attempt to religiousize the humanities because of its atheistic principles; Using natural science products as useful achievements of human experience.
In the meantime, according to normative theory, while using the achievements of experimental sciences as scientific advances, it is necessary to attach religious norms to them, as scientific ethics and cultural attachment, in order to reduce their harm. In this article, while explaining, reviewing and criticizing the above views, the strengths and weaknesses of normative theory have been studied and this theory has been proposed as a practical theory only for the period of transition from modernity to the arrival of religious civilization.
ملخص الجهاز:
نگارندٔە اين مقاله با پيش فرض امکان تعميم رويکرد تأثير مباني نظري بر ســاير حوزه هاي علم مدرن اعم از طبيعي و انساني و با تمرکز بر محصولات فناورانه دنياي مدرن ، واکنش ها به محصولات و دســتاوردهاي مدرنيته را در قالب چهار رويکرد کلي )پذيرش محض ، پذيرش مشــروط ، تقابل محض و تقابل مشروط ( دسته بندي کرده است .
براساس اين رويکرد، دين زدايي و سکولاريســم عصر مدرن تنها در حوزٔە علوم انســاني رخ داده و اساســا ماهيت علوم انســاني با علوم طبيعي متفاوت اســت )نک: حافظ نيا، ١٣٧٧، ص ٣٣(؛ زيرا روش علوم طبيعي تجربه ، اســتقرا و تبيين روابط علي بين پديده هاست و گذشته از تفاوت سنخ قضايا در علوم طبيعي که توصيفي صرف پديده ها و غيرتجويزي است ، قوانين حاکم بر اين حوزه نيز ثابت ، قابل پيش بيني و ضابطه مند اســت ؛ از اين رو پيش فرض هاي ديني و غيرديني در علوم طبيعي تأثيري ندارد.
در بررســي اين نگاه به نظر ميرســد هرچند رعايت هنجارهاي ديني و اخلاقي براي استفاده از اين محصولات در عصر ســيطرٔە تمدن غربي ناگزير اســت )چنانکه در رويکرد چهارم يا تقابل 115 مشــروط بيان خواهد شــد( پذيرش اين نگاه به صورت مطلق با برخي مشــکلات مواجه است .
علم مدرن حاصل تغيير مباني فکري بشر مدرن )تقابل ( ســومين رويکرد در مواجهه با علوم برخاســته از تمدن مدرن بر اين باور است که اساسا همه علوم جديد اعم از علوم طبيعي و انســاني، متأثر از فضاي مــدرن و داراي پيش فرض هاي ماديگرايانه و الحادي هستند.