خلاصة:
گرچه سدههاست، مترجمان و پژوهشگران بیگانه نیز پیرامون شاهنامه دست به قلم میبرند ولی کنگرۀ هزارۀ فردوسی بود که در سال ۱۳۱۳ خورشیدی، شاهنامه را کانون پژوهشهای جهانی گردانید. دراسات فیالشاهنامه، گستردهترین پژوهش جهان عرب دربارۀ شاهکار فردوسی، یکی از آن تلاشهاست. طه ندا این کتاب پر برگ را نزدیک به بیست سال پس از آن کنگره در دو بخش و پانزده فصل به نگارش درآورد. شوربختانه اثر یاد شده تا کنون در ایران، ناشناخته مانده است. از این روی، پس از خوانش سراسر کتاب، تلاش میکنیم، با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی، کوتاه آن را شناسانده و برجستگیها و کاستیهایش را به خوانندگان، نشان دهیم تا از جایگاه کتاب، آگاه شوند.
Although for centuries translators and foreign scholars had conducted studies on Shahnameh, yet it was in 1313 when the congress of the millennium of Ferdowsi took place that Shahnameh became the focal point for the world researchers. Derasat fi alShahnameh, the most comprehensive research in the Arab world regarding Shahnameh is one such attempt. Taha Neda wrote this prolific book in two sections and fifteen chapters nearly twenty years after the congress. Unfortunately this work is not fully recognized in Iran, therefore after reading the whole work attempt is made in this article to introduce this work briefly and to reveal its outstanding aspects and to refer to its drawbacks by using descriptive analytic method so that the readers become aware of the standpoint of this work.
ملخص الجهاز:
او با آن که خود تازیزبان است ولی در جایگاه یک پژوهش گر به دور از هرگونه سوگیری به ارزیابی رویدادها میپردازد و دیدگاه های خویش را دربارۀ برتریهای گوناگون ایرانیان در برابر تازیان به نگارش درمیآورد و گاه آن چه گویای این برتری میباشد از گفتار تاریخ نگاران پیشینی چون طبری و ثعالبی و ...
ندا در دیباچۀ کتاب ، تعبیر «هذا العمل الادبی الخالد» را در ستایش شاهنامه به کار میبرد (ندا، ١٩٥٤: ٥) و در جای دیگری این باور براون را که «شاهنامه نمیتواند در کنار معلقات تازی بایستد» (براون ،١٣٤٢: ٢٠٦) شگفت آور میداند و مینویسد: بسیاری از دانش مندان غربی، شاهنامه را از شاه کارهای ادبی جهان به شمار آورده اند (ندا، ١٩٥٤: ٣٠٥)؛ وی دربارۀ سرایندۀ شاهنامه باور دارد که «به اسلام و مسلمانان گزندی نرسانده است و آن گاه که از زبان ایرانیان ، تازیان را دارای ویژگیهایی خشن میداند و نمونه هایی از نادانی آنان و پیش رفت هایی که ایرانیان ، همواره از آن برخوردار بوده اند، نشان میدهد، نباید بر وی خرده گرفت ؛ چرا که همۀ این ها در تاریخ آمده » (همان : ٢٩٢).
Narsideh Toranj Twenty articles about Shahnameh and Iranian epic literature, Tehran: Sokhan.