خلاصة:
هدف این مقاله پژوهشی تبیین و بررسی عملکرد قوه خیال در تجربههای دینی و مکاشفههای غیر مبتنی بر احساس میباشد. قوه خیال از قوای اداراکی انسان است. اکثر فعالیتهای این قوه و همچنین متخیله در اثر ارتباط با محسوسات ایجاد میشود. به همین خاطر بیشتر انواع تجربههای دینی و کشف و شهودهای مرتبط با عملکرد قوه خیال، در حیطه محسوسات و درون خیال متصل به وقوع میپیوندند. بعضی از تجربههای دینی و مکاشفات از جمله کشف معنوی اگرچه غیر مبتنی بر احساسات هستند اما قوه خیال در قالب خیال منفصل و همچنین خیال متصل در بعضی از جهات با آنها در ارتباط است. به همین جهت در این مقاله چگونگی عملکرد قوه خیال در قالب خیال متصل و منفصل در تجربههای دینی و مکاشفات معنوی غیر مبتنی بر احساس مورد بررسی قرار گرفته است. تجربههای دینی و مکاشفههای مرتبط با عملکرد قوه خیال به دو ساحت قابل تقسیم هستند: الف تجربههای دینی و مکاشفههای مرتبط با عملکرد قوه خیال و مبتنی بر محسوسات. ب تجربههای دینی و مکاشفههای معنوی مرتبط با عملکرد قوه خیال و غیر مبتنی بر محسوسات. قوه خیال علاوه بر اینکه در تجربههای دینی و مکاشفهها در حیطه محسوسات نقش مهمی را ایفا میکند، در بعضی از مراحل شکلگیری و توصیف تجربههای دینی غیر مبتنی بر احساس نیز ایفای نقش میکند. از همین رو در این نوشتار سعی بر آن شده که نقش قوه خیال را در شکلگیری و تفسیر این نوع از تجربههای دینی و مکاشفههای معنوی غیر مبتنی بر احساس، تبیین نماییم.
ملخص الجهاز:
(ابـن عربـي، ۱۳۹۶: ۳۹۰-۳۹۳) قوه خيال در نقطه شروع تجربه هاي ديني و معنوي غيـر قابـل تبيـين ، در قالـب خيـال متصل از فضاي محسوسات عبور کرده و از طرفي در قالب خيال منفصل به کشـف و حقيقت دست پيدا ميکند و در مرحله پاياني به کمک حـس مشـترک بـه تفسـير ايـن تجربه ها در قالب الفاظ براي مخاطبين فعال ميشـود.
(دهقاني ، ۱۳۹۱: ۳۳۶) بنابراين مي توان گفت که عالم خيال متصل ، مجموعه اي از تخيلات و صورت هاي خيـالي درون نفـس انسـان است که در طول شبانه روز بارها و در طي تعداد دفعات فراوان و غيـر قابـل شـمارش هميشه در حال دريافت اطلاعات و تصويرسازي (که همان کار متخيله انسان اسـت ) ميباشد و اين کار تا زماني که تمامي دستياران حسي و نفسي در کار هستند در طـول روز انسان را همراهي ميکند و احتمالش هست که وقوع تجربه هاي ديني در صـورت ساده معنوي آن ، حاصل فرآيند فعاليت قوه خيال باشند.
(قيصـري ، ۱۳۸۵: ۶۹۵) اين توانايي خيال نشان از قدرت نقش آفريني او در ايجاد معرفت براي انسـان اسـت ، زيرا وظيفه خيال محاکات و صورت گري است ، همان طور که خيال به معنـا، صـورت مي دهد تا بيانگر آن باشد (ابن عربي، ۱۹۹۳م : ۱۳)، اين مدل فعاليـت قـوه خيـال در تشکيل و تبيين تجربه هاي ديني نيز به چشم ميخـورد.
(٤٦ :١٩٧٦ ,Otto) قسم سـوم از ايـن مراحـل سـه گانه ، مشابه حالات عرفاني و وصف ناپذيري است که عارف بدون درگير شدن قـواي محسـوس آن را درک ميکند و در نهايت وظيفه قوه خيال در اين نوع از تجربه ها تفسير و مشابه سـازي وقايع ماوراي طبيعت در عالم ماده خواهد بود.