خلاصة:
تاریخ بیهقی، متن سترگ ادبی تاریخی است که میتوان درباره عنصر «زمان» در آن، مطالعه و بحث کرد. فوتوریسم نیز از مکتبهای مهم ادبی غرب است که نظریهپردازان این مکتب به مدرنیته و محصولات صنعتی پیشرفته آن نظر خاصی داشتهاند و در واقع، به فرزند زمان خود بودن تاکید میکردند. تمرکز بر کیمیای زمان در هر دو اثر بارز و آشکار است، با این تفاوت که در تاریخ بیهقی، این عنصر زمان به «گذشته»، اما در فوتوریسم به «اکنون» و «آینده» معطوف است. تاریخ بیهقی و فوتوریسم نقطه مشترک دیگری نیز دارند و آن تعهد سیاسی هنر و ادبیات است که مدحی بودن اثر بیهقی، این مدعا را اثبات میکند و فوتوریستها نیز هم در نظر و هم در عمل بدین اصل پایبند بودند. سادگی و صراحت بیان، تاکید بر انتقاد و جنگ نیز از مضامین دیگری است که به صورت گسترده در هر دوی آنها بازتاب دارد. فوتوریستها سبک ساده نثرمانند را میستودند و تاریخ بیهقی نیز از این نوع نثر و نحو زبان برخوردار است. البته به موارد تمایز و اختلاف بین آن دو نیز اشاره شده است و این مقاله در پی آن بوده که نظریه مکتب ادبی غربی (فوتوریسم) را بر اثر کلاسیک برجسته شرقی (تاریخ بیهقی) اعمال کند و با این قصد که میتوان با ابزارها و فنون سخنسنجی نوین، آثار گذشته خود را به ترازوی امروزی بگذاریم، آنها را بسنجیم و غبار کهنگی و طرد و رد را از سیمای آنها بزداییم. در پژوهش و نوشتار حاضر، از روش مقایسهای، توصیفی و تحلیلی استفاده کردهایم و از ابزارهای اسنادی، فیشبرداری و کتابخانهای نیز بهره بردهایم.
Beihaghi history, literary great historical text that can be used on the element of “time’’ in which to study and discuss, Futurism also important schools West literary theorists of this school have a particular view of modernity and advanced industrial products in fact, the emphasis was the child of his time. Focus on the alchemy of time in both clear and obvious effect, but with this difference, that on Beihaghi, the element of time, focus on the past but on Futurism to “now’’ and “future’’ date Beihaghi and Futurism, another common point and that political commitment is art and literature eulogy Beihaghi effect, in fact, prove this claim and the Futurists also been considered and in practice this principle, simply and clearly, emphasizing criticism, war , as well as other themes that are widely reflected in both of them.:
ملخص الجهاز:
مسئلۀ اصلي و بنيادين اين تحقيق بر اين اسـتوار اسـت کـه آيـا ميتوان جلوه ها و بازتاب هاي اين مکتب را در تاريخ بيهقي، رديـابي و کشـف کـرد و آن را گسـترد؟ فاصلۀ دراز بين عصر بيهقي و مکتب فوتوريسم ، اين مجال را به پژوهندة امروزي ميدهد که ايـن دو را بر هم تطبيق دهد يا نه ؟ وجه اشتراک و افتراق آن دو در چيست ؟ کدام بخش اشـتراک و افتـراق در ترازوي نقد معاصر، بر ديگري سنگيني ميکند؟ فرضيه هاي نخستين بر اين استوارند که چـون در تاريخ بيهقي انتقاد از روزگار، مردم و کارگزاران عصر به بيان هاي مختلف ابراز شده اند و انتقـاد و راضـي نبودن به وضع فعل نيز ستون فقرات مکتب فوتوريسم است و از اين نظر، ميتوانند در عرض هـم قـرار گيرند و بررسي شوند، هرچند که در گذر تاريخي در طول هم هستند و فرضيۀ ديگر نيز ايـن ميتوانـد باشد که شايد نتوان تاريخ بيهقي و فوتوريسم را کاملا بر هم تطبيق داد، بدين دليل کـه تـاريخ بيهقـي اثري مربوط به نوع ادبي مدح اسـت و بيشـتر مصـاديق و صـور مثـالي قهرمـاني خـود را از گذشـته و فرهنگ آن ميگيرد و هدف غايي بيهقي از تأليف چنان «تاريخ پايه »، ارائـۀ درس عبـرت و پنـدآموزي براي همۀ طبقات عصر خود، از شاه تا وزير، غلام و سـپاهي اسـت و چنـين نگـاه تعليمـي، پنـدآميز و پندآموزي با تئوريهاي فوتوريست ها سنخيت چنداني ندارد.