خلاصة:
پیشنهاد اصولی برای استفاده از خیال در تربیت، هدف مقاله حاضر است. چیستی خیال، ماهیت تربیت، رابطه این دو با یکدیگر و اصول کاربرد خیال در تربیت، پرسشهای اصلیِ در این پژوهش هستند. از روش تحلیل و استنتاج، برای تبیین موضوع استفاده شده است. ابداعات فلسفی ملاصدرا در اثبات عالم خیال متصل و تجرد خیال، که امکان اتحاد نفس با این صور را فراهم نموده، پیامدهای مهمی در تبیین تحولات نفس بهعنوان موضوع اصلی تربیت، داشته است. علاوه بر آن حضور و نقش خیال در ظهور ارادهها و انجام اعمال، کسب معرفت، و شکلگیری هویت انسانها، رابطهای مهم و ماندگار میان خیال و امر تربیت فراهم آورده است. اصول چهاردهگانه کاربرد خیال در تربیت، در سه بخش اصول عام، اصولی برای تربیت خود و اصولی برای تربیت دیگران، با هدف کمک به تقویت نقش خیال در حوزه تربیت، ارائه شدهاند. اهمیت خیال، مدیریت خیال، مدیریت عواطف، نقد صور خیالی، گشودگی برای افقهای جدید، الگودهی هویتی، زمینهسازی و ... از اصول پیشنهادی کاربرد خیال در تربیت هستند.
الغرض من هذه المقاله هو اقتراح اصولی لاستفاده الخیال فی التربیه. ماهیه الخیال ، ماهیه التعلیم و العلاقه بین هذین
معا و اصول استخدام الخیال فی التربیه هی الاسيله الريیسیه فی هذا البحث. تم استخدام طریقه التحلیل و الاستنتاج
لتبیین الموضوع. کان لابتکارات الملاصدرا الفلسفیه فی اثبات عالم الخیال المترابط و تجرد الخیال ، التی وفرت
امکانیه اتحاد النفس مع هذه الصور ، نتايج مهمه فی تبیین تحولات النفس کموضوع ريیسی للتربیه. بالاضافه الی
ذلک ، فان وجود الخیال و دوره فی ظهور الارادات والافعال ، و اکتساب المعرفه ، وتشکیل الهویه البشریه قد وفر
علاقه مهمه و دايمه بین الخیال و امر التربیه. یتم تقدیم الاصول الاربعه عشر لاستخدام الخیال فی التربیه فی ثلاثه
اقسام: الاصول العامه ، اصول تربیه الذات ، و اصول تربیه الاخرین ، بهدف المساعده فی تعزیز دور الخیال فی
مجال التربیه. تعتبر اهمیه الخیال ، اداره الخیال ، اداره العواطف ، نقد الصور الخیالیه ، و الانفتاح للافاق جدیده ،
تقدیم نموذج الهویه ، و التمهید وما الی ذلک ، بعض الاصول المقترحه لاستخدام الخیال فی التربیه.
The purpose of this article is to suggest principles for using imagination in education. What is imagination, the nature of education, the relationship between the two and the principles of using imagination in education are the main questions in this research.The method of analysis and inference has been used to explain the subject. Mulla Sadra's philosophical innovations in proving the connected world of imagination and the isolation of imagination, which provided the possibility of uniting the soul with these forms, had important consequences in explaining the evolution of the soul as the main subject of education.In addition, the presence and role of imagination in the emergence of wills and actions, acquisition of knowledge, and the formation of human identity has provided an important and lasting relationship between imagination and education. The fourteen principles of the use of imagination in education are presented in three sections: general principles, principles for self-education and principles for the education of others, with the aim of helping to strengthen the role of imagination in the field of education.The importance of imagination, management of imagination, management of emotions, criticism of imaginary images, openness to new horizons, identity modeling, context building, etc. are some of the suggested principles of using imagination in education
ملخص الجهاز:
ابـداعات فلسفي ملاصدرا در خصوص ماهيت خيال و صور خياليه ، و تأثيرپذيري نفس از صورت هاي خيالي به دليل اتحاد نفس با اين صور، پيامدهاي مهمي را در حوزه تربيت رقم زده است .
در معناي سوم ، خيال به عنوان يکي از قواي ادراکي نفس ، بـه مجموعـه ظرفيـت و امکـان نفـس بـراي مواجهه و کار با صورت هاي خيالي، اعـم از انشـاء و ثبـت صـور، ذخيـره و نگهـداري صـورت هـا (مصوره )، تصرف در صور (متصرفه ) و صورت سازي براي معقولات (متخيلـه )؛ اطـلاق مـيگـردد (ملاصدرا، ١٣٨٣ ج ٨، ص ٢٥١، ٢٥٤، ٢٥٨؛ ١٣٨١ ج ٢، ص ٤٠٨، ٤١٦؛ ١٣٨٦ ج ٢، ص ٨١٣-٨١١؛ جوادي آملي، ١٣٨٢، ص ١٢٠).
مهم ترين نقطه تلاقي مباحث خيال با تربيت در فلسفه ملاصدرا، به امکـان اتحـاد صور ادراکي (و به ويژه صورت هاي خيالي) با نفس و نقـش چنـين امکـاني در تحـولات و تکامـل نفس و شکل گيري هويت ، به عنوان اساسـيتـرين موضـوع در تربيـت انسـان اسـت .
٦٦ سال سيام | شماره پنجاه و هفتم | زمستان ١٤٠١ اما از نظر ملاصدرا چنين تغييراتي، ذاتي و مربوط به تماميـت هويـت نفـس خواهـد بـود، زيـرا صور ادراکي- خيالي، و صورت اعمال ، متحد با نفس و بخشي از هويت نفس هستند.
چنين امکاني براي نفس از اين جهت فراهم است که بر خـلاف صـورت هـاي مـادي کـه وقتـي از موضوع خودشان زايل شدند، برگشت شان جز به اکتساب جديد امکان پذير نيست ؛ صور خيالي در بازگرديدنشان نيازي به اکتساب جديد ندارند (ملاصدرا، ١٣٨٤ ج ١/٣: ٢٤٩).