خلاصة:
مراد از صیغهامر هیئت افعل و مانندآن میباشد و برای آن معانی مختلفی گفتهشده است. مرحوم حکیم قائلند که نسبت بعثیهای است که در همه استعمالها هست. دو بحث محلکلام نیست: امربعد حظر، ارشاری. در نوع دلالت وجوب اقوالی وجود دارد 1- وضع: صیغه برای وجوب وضع شدهاست ولی دلیلی ندارد2- انصراف: کثرت استعمال در وجوب، غلبهوجودی یا اکملیتوجود دارد، اشکال دارد که ملاک شدتانس است.3-اطلاق: به چند صورت بیان شدهاست: الف: استحباب بیان زائد میخواهد این کلام محلخدشه است زیرا عدم منع از ترک خارج از ماهیت استحباب است. ب: وجوب طلبتامی است که نقض در آن نیست ولی استحباب طلبتام نیست بنابراین اگر متکلم در مقام بیان بود و قیدی نیاورد حمل بر طلبتام میشود این قول محلخدشه است زیرا فرق واجب و مستحب در شدت و ضعف نیست و اگر باشد استحباب با صرفوجود متحقق میشود و واجب بیان میخواهد. ج: غرض از امر ایجاد مطلوب میباشد و برای وفایطلب باید انجامداد. این نیز مشکل دارد زیرا غرض طالب ارشاد طالب به مطلوب می باشد بر فرض که ایجاد مطلوب غرض باشد همیشگی نیست. 4- حکم عقل: دو بیان وجوددارد الف: وجوب به معنای ثبوت است و در تشریعیات عقلا هست و برای صدق اطاعت مولی را باید انجامداد این قول محلخدشه است زیرا محلبحث وجوبعقلی تابع اطاعتامر نیست بلکه وجوب تابع واقعخطاب است. ب: مفاد صیغه ابرازجعلماده است بر مکلف عقلا واجب است تحقیقکند و خود را بریالذمه کند این نیز مشکل دارد زیرا این برای حقیقت حکم است و محل بحث صیغه می باشد. 5- معیار در ظهور راه اهل لسان در مقام تفاهم است و سیره در محل بحث به این گونه است که برای بیان طلب الزامی به اطلاق اکتفاء می کنند یعنی در طلب و بعث نیازی به تنبیه بر الزام نیست و برای استحباب نیاز به بیان دارد.
ملخص الجهاز:
معانی زیادی دیگری نیز گفته شده و حتی سید مجاهد در کتاب مفاتیح الاصول 25 معنی را ذکر می کند: ایجاب، ندب، ارشاد، دعا، اباحه، امتنان، اکرام، اذن، احقتار، تادیب، تکوین، التماس، تفویض، تعجب، تکذیب، اعتبار، مشورت، انعام، 4 ولی چون این نوشته در حد مقاله است بقیه معانی را فقط ذکر کردیم، حال در اینکه معنای امر چیست اختلافاتی بین متاخرین وجود دارد و در مجموع برای صیغه امر سه نظریه ذکر کرده اند: بند اول: وحدت معنای صیغ امر و اختلاف در داعی مشهور متأخرین از جمله صاحب کفایه، محقق نایینی، محقق اصفهانی، محقق عراقی قائل شده اند که صیغه امر در تمامی استعمالات ذکر شده، در یک معنا استعمال شده است (انشای طلبی 5 6 ، بعث به مامور به 7 ، نسبت بعثیه و ارسالیه 8 ، نسبه ایقاعیه 9 ، نسبتی که بین مخاطب و قرآن، سوره بقره، آیه ۶۵ قرآن، سوره مؤمنون، آیه ۱۰۸ قرآن، سوره بقره، آیه 23 طباطبایی مجاهد، مفاتیح الاصول ص110 آخوند خراسانی، کفایه الاصول ج1ص139.
امام خمینی مناهج الوصول الی علم الاصول ج1 ص243 شهیدصدر، دروس فی علم الاصول، ج1ص225 نایینی، اجود التقریرات ج1 ص88 ماده که در صیغه وجود دارد 1 ) و کسانی که می گویند برای چند معنی وضع شده است، مدلول تصوری و تصدیقی را با هم خلط کرده اند و بین موارد ذکر شده اختلاف در داعی استعمال وجود دارد به این بیان که گاهی داعی استعمال صیغه امر، تحریک جدی مخاطب به انجام فعل است که در این صورت امر جدی خواهد شد و گاهی داعی استعمال، تعجیز است که مصداق تعجیز خواهد بود، اما در این صورت صیغه امر در معنای تعجیز استعمال نشده است بلکه صیغه امر در همان معنای اصلی خود استعمال شده است و صرفا داعی تعجیز وجود داشته است که نتیجه به این صورت خواهد بود که این استعمال مصداق تعجیز خواهد شد لذا در همه موارد معنای امر یکی است و به نظر می رسد که متبادر از امر انشاء طلب باشد که مرحوم آخوند خراسانی ادعا نموده اند.