خلاصة:
ایالات متحده در طی سالهای اخیر، سیاست خارجی اعمالی خود را در مقابل ایران، بر مبنای موضوعات متنوعی تعریف نموده است. برنامه هستهای ایران، برنامه دفاعی ایران در توسعه فعالیتهای موشکی و رویکرد منطقهای از جمله موضوعات مورد علاقه ایالات متحده در قبال ایران بوده که جهت مقابله با آنها سیاستهای گوناگونی را درپیش گرفته است. اعمال تحریمهای یک و چندجانبه، فشار حداکثری و اختلال در تعاملات و مناسبات منطقهای و بینالمللی ایران را میتوان در راستای اعمال فشار جهت تغییر رویکرد ایران دانست. در بین موضوعات مطرح شده برنامه هسته ایران مورد مذاکره قرار گرفت و به توافق برجام انجامید که با خروج ایالات متحده و درپی آن کاهش اجرای تعهدات از جانب ایران تا آستانه فروپاشی پیش رفت. دولت بایدن با شعار بازگشت به توافق هستهای در شرایطی به قدرت رسید که مهار رویکرد منطقهای و برنامه موشکی ایران همچنان مسئله دارای اهمیت برای ایالات متحده است. پژوهش حاضر با بهرهگیری از نظریه کارکردگرایی و روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سوال است که ایالات متحده جهت مقابله با سیاستهای منطقهای و توسعه برنامه موشکی ایران، چه رویکردی را در پیش خواهد داشت؟ در پاسخ آوردهایم که ایالات متحده با پیوستن مجدد به توافق هستهای در پی تسری آن به سایر سیاستهای ایران از جمله فعالیت موشکی و منطقهای و تغییر مواضع ایران خواهد بود.
In recent years, the United States has defined its foreign policy toward Iran on a variety of issues. Iran's nuclear program, Iran's defense program in the development of missile activities and the regional approach are among the topics of interest to the United States towards Iran, which has pursued various policies to counter them. Imposition of unilateral and multilateral sanctions, maximum pressure and disruption of Iran's regional and international interactions and relations can be considered as pressure to change Iran's approach. Among the issues raised was Iran's nuclear program, which led to the JCPOA, which was on the verge of collapse with the withdrawal of the United States and the subsequent reduction of Iran's commitments. The Biden administration came to power with the slogan of returning to the nuclear deal at a time when curbing Iran's regional approach and missile program remains an important issue for the United States. Using functionalist theory and descriptive-analytical method, the present study seeks to answer the question that what approach will the United States take to confront regional policies and develop Iran's missile program? In response, the United States will re-accede to the nuclear deal in order to extend it to other Iranian policies, including missile and regional activities, and to change Iran's position
ملخص الجهاز:
برنامه هسته اي ايران ، برنامه دفاعي ايران در توسعه فعاليت هاي موشکي و رويکرد منطقه اي از جمله موضوعات مورد علاقه ايالات متحده در قبال ايران بوده که جهت مقابله با آنها سياست هاي گوناگوني را درپيش گرفته است .
پژوهش حاضر با بهره گيري از نظريه کارکردگرايي و روش توصيفي-تحليلي در پي پاسخ به اين سوال است که ايالات متحده جهت مقابله با سياست هاي منطقه اي و توسعه برنامه موشکي ايران ، چه رويکردي را در پيش خواهد داشت ؟ در پاسخ آورده ايم که ايالات متحده با پيوستن مجدد به توافق هسته اي در پي تسري آن به ساير سياست هاي ايران از جمله فعاليت موشکي و منطقه اي و تغيير مواضع ايران خواهد بود.
در انتخابات ٢٠٢٠ رياست جمهوري ايالات متحده و پيروزي نامزد حزب دموکرات در آن ، ايالات متحده مجددا تمايل خود را جهت پيوستن مجدد به توافق برجام اعلام نمود و مقامات رسمي دولت جديد اعلام کردند که ضمن آن ، خواهان تحت مذاکره قرار گرفتن موضوعات ديگري چون رويکرد منطقه اي و برنامه موشکي ايران نيز هستند.
با توجه به آنچه گفته شد پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به اين سوال است که ايالات متحده جهت مقابله با رويکردهاي منطقه اي و برنامه موشکي ايران چه سياستي را در پيش خواهد گرفت ؟ نظريه کارکردگرايي و نئوکارکردگرايي معتقد است که در شرايط اختلافات شديد ميان بازيگران و عدم اطمينان طرفين به نيات يکديگر، هنگامي که همکاريها در يک حوزه فني نضج گرفت ، اين وضعيت به ساير حوزه ها گسترش خواهد يافت (قوام ، ١٣٩٣: ٤٦).