خلاصة:
در قرآن، آیات بسیاری وجود دارد که درباره حضرت مهدی (علیه السلام) و قیام جهانی اونازل گردیده است. آیاتی که بسیاری از مفسران آنها را بر امام مهدی (ع) تطبیق کردهاند که ظهورش در آخرالزمان نوید داده شده است. هرگاه مطلبی از پیامبر (ص) متواتر گردد، ناگزیر باید پذیرفت که قرآن حکیم آن را یک سره مسکوت نگذارده است، هر چند عقول ما به سادگی آن را در نیابد؛ بنابراین استخراج این عقیده از آیات مبارکه برعهده کسی است که حقایق قرآنی را با فهمی در خور آن، درک کند و تردیدی نیست که بنا بر نص حدیث شریف ثقلین که نزد همه مسلمانان متواتر است، اهل البیت (ع) همتا و کفو قرآنند. از این رو، باید آیاتی را که ایشان بر ظهور مهدی (ع) حمل کردهاند، دلیل قرآنی ایده مهدویت به شمار آوریم. در این زمینه احادیث فراوانی از حضرات ایمه (ع) نقل شده است که در آنهاآیات بسیاری بر حضرت مهدی (ع) و موضوعهای مرتبط با آن حضرت تطبیق شده است. مهدویت به عنوان اصل از اصول بنیادین جامعه بشری مطرح است. این اصل در آئینها و نحلههای فکری مطابق فرهنگ آن جامعه انعکاس شده است. این گفتمان در فرایند تاریخ اسلام دچار دگردیسیها شد که در سدههای بعد مشکلات زیادی را در راه زیست مسالمت آمیز فرقههای اسلامی خلق کردند؛ از این رو ضروری است که در این عرصه دست به قلم برد و مهدی باوری را از منابع اولیه تاریخ اسلام استخراج کرد. در این مقاله به صورت توصیفی اکتشافی و به روش کتابخانهای به منابع اولیه تاریخ اسلام مراجعه شده است. یافتهها چنین نشان میدهد که علمای ادیان بزرگ مهدویت این اعتفاد را دارند که حضرت مهدی عج متولد شده است، بعد از مدتی غایب شده است. و اکنون در حال غیبت به سر میبرد بعدا ظهور خواهند کرد و حکومت بر مبنای عدالت را بر پا خواهد کرد.