خلاصة:
نقش رهبران احزاب در پویشهای سیاسی-اجتماعی از جمله موضوعات مهم نزد محققان علوم سیاسی و اجتماعی است. سیر تاریخی تحولات ایران نشان میدهد که نقش و نخبگان در فرهنگ سیاسی ایران غالباً با گرایش به شخصیتمحوری و توجه بیش از اندازه بر قابلیتها و توانمندیهای فردی چهرههای سیاسی و نیز عدم توجه به قواعد و الزامات ساختاری حاکم بر فعالیتهای حزبی همراه بوده است. در این میان وجوه تشابه و تمایز حول مفهوم شخصیت محوری در احزاب سیاسی ایران در دو برهه قبل و بعد از انقلاب اسلامی حائز اهمیت است. مسئله اصلی این مقاله، تعیین و توضیح مولفه های شخصیت محوری در احزاب سیاسی ایرانِ قبل و بعد از انقلاب اسلامی است. پژوهش حاضر به روش تحلیل کیفی از نوع اسنادی و با رویکرد تطبیقی به بررسی نقش عوامل مؤثر همچون ساختار نظام سیاسی، ساختار حزبی، ایدئولوژی حزبی، رسانههای جمعی و الگوی روابط با بیگانگان در دورههای قبل و بعد از انقلاب پرداخته است. یافتهها نشان میدهند که مؤلفههای مربوط به هرکدام از این عوامل در احزاب سیاسی این دو دوره با هم متفاوت بوده و شخصیتمحوری در آنها دارای تفاوتهای ماهوی است.
The role of party leaders in socio-political dynamics is one of the most important issues for researchers in political and social sciences. The historical course of developments in Iran shows that the role of elites in Iranian political culture has often been accompanied by a tendency to be personality-oriented and excessive attention to the individual abilities and capabilities of political figures, as well as disregard for the rules and structural requirements governing party activities. Among these, the similarities and differences around the concept of Axial personality in Iranian political parties in the two periods before and after the Islamic Revolution are important. This article, while examining the causes and factors affecting the prevalence of Tendency to personality phenomenon in Iranian parties, tries to answer the question: what are the components of Tendency to personality in Iranian political parties before and after the Islamic Revolution? The present study has investigated the role of influential factors such as the structure of the political system, party structure, party ideology, mass media and the pattern of relations with foreigners in the pre-revolutionary and post-revolutionary periods with a comparative qualitative analysis method. The findings show that the components related to each of these factors are different in the political parties of these two periods and Tendency to personality in them has substantial differences.
ملخص الجهاز:
همچنین سوالات فرعی عبارتند از: ـ چه علل و عواملی در رواج پدیده شخصیت محوری در نزد احزاب سیاسی ایران در دو برهه قبل و بعد از انقلاب اسلامی مؤثر بوده اند؟ ـ عواملی چون نظام سیاسی ، ساختار حزبی ، ایدئولوژی حزبی ، رسـانه هـای جمعـی و الگوی روابط با بیگانگان تا چه میزان در گرایش احزاب سیاسی قبل و بعد از انقلاب به شخصیت محوری مؤثر بوده اند؟ در پاسخ به سؤالات فوق سعی شده است تا با نگرشی تطبیقـی و بـا اتکـا بـر پـنج مؤلفـه موردنظر، زمینه بررسی تطبیقی وجوه اشتراک و افتراق شخص محوری در احزاب سیاسی قبـل و بعد از انقلاب اسلامی فراهم شود.
٥. اشکال شخصیت محوری در احزاب سیاسی ایران معاصر با توجه به مطالب ارائه شده در بخش های پیشین ، با در نظر گرفتن اشکال رهبری شخص محور در سیاست از دیدگاه آنسل و فیش که در بخش مبانی نظری موردبحث قرار گرفت ، مـی تـوان دریافت که عمده احزاب سیاسی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در چـارچوب یکـی از این اشکال قابل توضیح بوده و یا به آن نزدیک هستند.
بر همین اساس با بهره گیری از پنج مؤلفه شـامل سـاختار نظـام سیاسـی ، سـاختار حزبـی ، ایدئولوژی حزبی ، رسانه های جمعی و الگوی روابط با بیگانگان تصویری جامع از دلایل پایایی شخصیت محوری در نزد احزاب و جریانات سیاسی ایران در مقـاطع قبـل و بعـد از پیـروزی انقلاب اسلامی ارائه شد.