خلاصة:
تردیدی در این نیست که دین مسیحیت بر اساس علت فاعلی از ادیان توحیدی به حساب میآید؛ به این معنا که اصل این دین از طرف خداوند برای هدایت بشر فرستاده شده و از حقانیت برخوردار بوده است؛ منتها این دین در ادامه حیات خود این ویژگی را از دست داده و به یک دین بشری تبدیل شده است. نوشتار حاضر با روش کتابخانهای و به صورت تحلیلی انتقادی، آموزههای مسیحیت را بر مبنای معیارهای عقل، ارزیابی نموده است. تعارض عقاید اساسی مسیحیت با حکم عقل و نیز وجود گزارهها و آموزههای متناقض در کتاب مقدس مسیحیت، دلیل بر عدم حقانیت آن است. عدم جامعیت و ناتوان بودن در پاسخگویی نیازهای معنوی و تامین سعادت دنیوی و اخروی بشر از علل دیگر ناکارآمدی دین مسیحیت شمرده شده است.
There is no doubt that Christianity is considered as one of the monotheistic religions with regard to its efficient cause. It means that the nature of Christianity has been sent by God for the guidance of humanity and possesses a divine nature. However, over the course of its history, Christianity has lost this nature and has transformed into a non-divine religion. The present article, using a library-based and analytical-critical approach, evaluates the teachings of Christianity based on rational criteria. The contradiction between fundamental beliefs of Christianity and the dictates of reason, as well as some contradictory statements and teachings in the Christian Bible, are evidence of its lack of authenticity. The lack of coherence and inability to provide the spiritual needs and mundane and eternal felicity for humans are among other reasons for the inefficacy of Christianity
ملخص الجهاز:
بررسی آیین مسیحیت براساس معیارهای عقلی حمیدالله رفیعیزابلی 1 چکیده تردیدی در این نیست که دین مسیحیت بر اساس علت فاعلی از ادیان توحیدی بهحساب میآید؛ بهاینمعنا که اصل این دین از طرف خداوند برای هدایت بشر فرستاده شده و از حقانیت برخوردار بوده است؛ منتها این دین در ادامۀ حیات خود این ویژگی را از دست داده و به یک دین بشری تبدیل شده است.
با توجه به مطالبی که ذکر شد، طرح و بیان معیارهای حقانیت دین از منظر عقل در جامعۀ بشری ضرورت داشته و بر مقتضای عقل و دین، بشر در راستای هدایتگری و نجاتبخشی نیازمند آن است؛ زیرا اگر معیارهای عقلی حقانیت دین آنگونه که در عالم ثبوت وجود دارد، در عالم اثبات درست و صحیح بازگو گردد، خدمتی شایسته و ارزشمند در راستای هدایت بشر انجام شده است؛ ازاینرو در این مقاله دین مسیحیت که ریشۀ الهی و آسمانی داشته و در دنیا دارای بیشترین پیرو است، در قالب معیارهای عقلی مورد ارزیابی قرارگرفته است.
از آنچه بیان گردید این نتیجه به دست میآید که اناجیل مسیحیت هیچ ربطی به وحی الهی ندارند؛ زیرا اولاً هیچیک از نویسندگان اناجیل، تعلیمات و آموزههای اناجیل را مستقیماً از حضرت عیسی( نگرفته است؛ بلکه از نوشتههای دیگران که آنان هم حواری و از شاگردان مسیح( نبوده، نسخهبرداری کردهاند و نیز در برخی موارد مطالبی را که بهصورت شفاهی از غیر حواریان تلقی نمودهاند، در اناجیلشان ضبط کردهاند.