خلاصة:
واژه «فرهنگ» از سوی اندیشوران این عرصه، به سنت، عادت، آموختهها، ساختارها، خلاقیتهای بشر و امور دیگر تعریف شده است. تکثر و تناقضهایی که گاه در این تعاریف وجود دارد، مفهوم فرهنگ را با چالش ابهام و چندگانگی در معنا، مواجه کرده است. این پژوهش با بهرهگیری از رویکرد بنیادین به مفهوم فرهنگ، اولا، نشان میدهد که این تکثر و فقدان معنای واحد برای فرهنگ، ناشی از مبادی معرفتی است؛ ثانیا، با باور به امکان تعریف ذاتی فرهنگ در منظومه معرفتی اسلام، رویکرد آیت الله محسن اراکی به فرهنگ را تکیهگاهی برای تحلیل این مفهوم قرار میدهد و اثبات میکند این رویکرد، علاوه بر جامعیت نسبت به تعاریف دیگر و منع از تقلیل فرهنگ به موارد خاص، مانع از شمول بیجای این مفهوم نسبت به مصادیقی میشود که با حقیقت این مفهوم بیگانهاند. روش این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است.
قد تم تعریف کلمه الثقافه عند المفکرین فی هذا المجال بالسنه، العاده، المعلومات، الهیاکل، ابداعات البشر و امور اخری. ان التعدد و التناقضات التی توجد احیانا فی هذه التعریفات، جعلت مفهوم الثقافه یواجه تحدی الغموض و التعدد فی المعنی. البحث الحالی یعتمد الاتجاه الاساسی لمفهوم الثقافه و یظهر اولا ان التعدد و عدم وجود معنی واحد للثقافه ناتج عن مبادي المعرفه و یجعل ثانیا اتجاه ایه الله محسن اراکی للثقافه اساس هذا التحلیل للمفهوم ضمن التصدیق بامکانیه التعریف الذاتی للثقافه فی نظام الاسلام المعرفی. کما انه اضافه للجامعیه مقارنه بتعاریف اخری و المنع من تقیید الثقافه بموارد مخصوصه یعکس ان هذا الاتجاه یمنع شمول هذا المفهوم للمصادیق التی تنافی مفهوم هذه الحقیقه. تتبع هذه الدراسه المنهج الوصفی التحلیلی.
ملخص الجهاز:
این پژوهش با بهرهگیری از رویکرد بنیادین به مفهوم فرهنگ، اولاً، نشان میدهد که این تکثر و فقدان معنای واحد برای فرهنگ، ناشی از مبادی معرفتی است؛ ثانیاً، با باور به امکان تعریف ذاتی فرهنگ در منظومه معرفتی اسلام، رویکرد آیت الله محسن اراکی به فرهنگ را تکیهگاهی برای تحلیل این مفهوم قرار میدهد و اثبات میکند این رویکرد، علاوه بر جامعیت نسبت به تعاریف دیگر و منع از تقلیل فرهنگ به موارد خاص، مانع از شمول بیجای این مفهوم نسبت به مصادیقی میشود که با حقیقت این مفهوم بیگانهاند.
در بخش سوم به این پرسشها پاسخ داده میشود: فرهنگ، منظومه یا کلیت درهمتافته؟ فرهنگ ارزش یا هنجار اجتماعی یا حسن و قبح عقلی و معروف و منکر الهی؟ فرهنگ خلاقیت انسان یا واقعیت پذیرفته شده و بازآفریده از صمیم ذات انسان؟ فرهنگ، سنت یا ابزار سازگاری با محیط یا رفتار کاملاً اختیاری و درون زا؟ امکان شناخت حقیقت و ذات فرهنگ علوم انسانی مدرن تعریف به حقیقت اشیا را کنار گذاشته است.
در مقابل، عدم التفات به وصف ذاتی حسن و قبح در افعال، باعث شده است که فرهنگ در تعریف اندیشوران، به فعالیت یا واقعیتهای متعدد اجتماعی و فرهنگی جامعه نظیر سنت، آموختهها، ارزشها، ساختارها، واکنشهای زیستی، روانی، مطلق آفرینشها و یا ترکیبی از این همه، محدود شود و وصف واقعی، کلی و وحیانی و همچنین وصف اختیاری آن، کم رنگ دیده شود.
این چهار مؤلفه در قبال دستههای ششگانهای قرار میگیرد که در بخش قبل بیان شد: منظومه در مقابل کل درهمتافته و ساختار؛ شایستهها و ناشایستهها یا معروفها و منکرها در مقابل هنجارهای اجتماعی؛ امر پذیرفته شده در مقابل تعریف فرهنگ به آفرینش انسان؛ رفتارهای اختیاری در مقابل سنت و ابزارهای سازگاری با محیط.