خلاصة:
نظام بینالملل ضمن تأثیر بر هویت دولتها، بخشی از رفتارها، ایستارها و اهداف سیاست خارجی آنها را تعیین میکند، از سوی دیگر دادههای سیاست خارجی کشورها هم به نوبه خود به صورت نهاده وارد نظام بینالمللی شده و آن را تحت تأثیر قرار میدهد. به همین جهت، نمیتوان دادههای سیاست خارجی دولتها را در دوران ساختار دو قطبی نظام بینالمللی و بعد از آن یکی دانست، زیرا نه تنها دسترسی به اهداف سیاست خارجی در بستر نظام بینالمللی صورت میگیرد، بلکه استراتژیهای سیاست خارجی هر کشور متأثر از جایگاه خویش در ساختار نظام بینالمللی میباشد. در این مقاله به دنبال پاسخی برای این سؤال هستیم که تبیین مطلوب و کارآمد از سیاست خارجی در بستر نظام بینالمللی چگونه امکانپذیر است؟ در این راستا سیاستگذاری خارجی و تحلیل سیاست خارجی یک کشور منوط به در نظر داشتن دو فاکتور زیر است:الف- چگونگی هدفگذاری و شناخت اهداف سیاست خارجی آن کشور؛ب- استراتژی (شیوه دستیابی به اهداف ) در سیاست خارجی آن کشور. در این مقاله در قسمت نخست ضمن بررسی مبنای هدفگذاری در سیاست خارجی، انواع اهداف سیاست خارجی را از مناظر مختلف تحلیل مینمایم. در قسمت بعد به بررسی شیوه دستیابی به اهداف در سیاست خارجی، که عمدتا به محیط عملیاتی سیاست خارجی برمیگردد، میپردازیم.
ملخص الجهاز:
"رابرت گیلپین از اندیشمندان روابط - Unilateralism -New World Order - The End of History -The Clash of Civilizations بینالملل در کتاب «جنگ و تغییر در سیاستهای جهانی»، یکسری مفروضها را در ارتباط با رفتار دولتها در سطح نظام بینالمللی و تغییر در نظام بینالملل مطرح میسازد، او معتقد است؛ - اگر هیچ یک از دولتها تغییر نظام بینالمللی را سودمند ندانند، نظم بینالمللی حفظ شده و نظام بینالمللی تغییر نمیکند؛ - هنگامی دولتها برای تغییر نظام تلاش میکنند، که سود آن بیش از هزینهاش باشد؛ - دولتها تا آنجا خواهان تغییر نظام بینالملل هستند، که هزینه نهایی تغییر برابر با سود نهایی باشد؛ - با ایجاد تعادل بین سود و هزینههای ناشی از تغییر نظام، از آن پس کشش به سوی هزینههای اقتصادی حفظ وضع موجود، سریعتر از تواناییهای لازم جهت حفظ وضع موجود خواهد بود؛ - در صورت عدم توانایی در حل مسأله عدم تعادل نظام، نظام تغییر میکند و نقطه تعادل جدیدی که بازتاب توزیع مجدد قدرت است، ایجاد میشود(قاسمی، 291:1384).
حال پرسش اینست که اگر کشوری درصدد همکاری با قدرت هژمون بر نیاید، جهت تدبیر امور خارجیاش، خصوصا دستیابی به اهداف سیاست خارجی در سطح نظام بینالمللی چه استراتژیهایی را باید در دستور کار خود قرار دهد؟ در پاسخ به پرسش مذکور شایان ذکر است که دولتها را در سطح نظام بینالملل کنونی به سه دسته میتوان تقسیم بندی نمود: -Foreign Governance نخست؛ قدرت هژمون یعنی ایالات متحده آمریکا و متحدانش مانند انگلستان، ژاپن و..."