خلاصة:
این نوشتار به بررسی خطاها و معضلات ناشی از رونوشتبرداری،استنساخ و تصحیح متون میپردازد.این مسئله نهتنها در اقلیم فرهنگی ما بلکه در نسخههای خطی و چاپی دیگر ساحتهای فرهنگی و تمدنی نیز دیده میشود.نگارنده با بیان شواهد متعدد،از زوایای گوناگون به بررسی این مسئله پرداخته است.
ملخص الجهاز:
"مایهء تأسف است که امروز نقد و تصحیح متون با آن پیشینهء دیرنده و زمینهء باینده که
اگر در این گفتار به پارهای تأملات نظری در تصحیح متون ادبی میپردازیم،جز
ما در این گفتار معنای توسعآمیز و فراخدارانهتری برای متن ادبی/متون ادبی،قائل
این متون صورت پذیرفته است.
متداول بوده است و نزد بسیاری از ما مغفول،اگرچه در تصحیح متون ادبی به نحو اخص
یافته و امروز مورد پژوهش ماست،و اگر مصحح تنها منشدی امین است که میکوشد
و این نشاندهندهء آن است که خستگی کاتب به محض احساس نزدیک شدن پایان کار
شگفت نیست اگر این شخص برای صورت بستن کار جدی
باری،در باب دخالت عناصر زیباشناسانه در تصحیح متن نیز چون بسیاری از دیگر
ا. سایه در تصحیح خود از دیوان حافظ این را شعار خویش قرار داد که«کلام هر
است!-اعتماد یافته بود حافظ فرصت یافته متن نهائی غزلهای خود را-آنگونه که
متن اقتضائات ویژهای دارد که روشی ویژه را نیز در تصحیح و تحقیق طلب میکند.
این بیت از بحثانگیزترین ابیات حافظ است و میان نافقدان و مصححان اختلاف
است که آیا لفظ«وبا»در این بیت میتواند از حافظ باشد؟یا لزوما بیت باید به نسخه
این سخن که در همین کلیت خود نیز مناقشهپذیرست،دربارهء متن ادبی خورند
طبیعی است که در یک رویهء سخن میگوید:اگر بدانم وصال تو از این طریق
شوقی ضیف دربارهء تصحیح این متن دیرین میگوید:
مصداق این مورد خاص و نادر،جائی است که پدیدآورندهء اثر در نگارش عبارتی از قرآن کریم سهو کرده
دانستیم و از واژهء«کلیت»بهره بردیم،که در خود این مرحلهء تعیین صورت نهائی باز سخن از ضبط راجح"