خلاصة:
روابط ایران و ونیز به عنوان یکی از جمهوریهای دریایی ایتالیا سابقهء دیرینهای دارد.شاید بتوان نقطهء شروع این رابطه را دورهء ایلخانی تعیین کرد که با فراز و فرود تا عهد صفویه ادامه یافت.این مناسبات در طول دو قرنی که مصادف با حکومت آق قویونلوها و نیمهء نخست فرمانروایی صفویان بود از اهمیت تاریخی بشری برخوردار است.در طول این مدت،نمایندگان متعددی بین ایران و ونیز رفت و آمد کردند،و به ویژه در مقاطعی که فشارهای سیاسی و نظامی عثمانیها بر دولت ونیز افزوده میشد ونیزیان برای جلب حمایت سیاسی و نظامی زمامداران ایران با اعزام نمایندگان سیاسی به این سرزمین به تکاپوهای بیشتری روی میآوردند.نظیر این تلاش در عهد شاه طهماسب اول صفوی(84 -930 هـ.76/-1523 م.)صورت گرفت،و جمهوری ونیز برای مقابله با دولت عثمانی میکله ممبره(47-946 هـ.40/-1539 م.)را به ایران فرستاد تا روابط دوستی،سیاسی و نظامی خود را گسترش دهد. تحقیق حاضر به بررسی این سفارت با تکیه بر دو سندی که از آن باقی مانده،میپردازد.
ملخص الجهاز:
"(4)بعد هذا،اعلام آنکه،در تاریخ(5)شهر ربیع الاول،سنهی ست و اربعین تسع مائه،توفیق آثار سلاله الامر«میکائیل بیک»(5)دام توفیقه به شرف عتبه بوسی آستان ملائک آشیان بندگان درگاه عرش اشتباه سدره پناه که قبلهی ارباب(6)حاجات،و کعبهی اصحاب مناجات است مفتخر و سرافزار گردید، مکاتیب دلنواز ایشان به مطالعهی اشرف اعلی(7)رسانید،و کیفیت و حیقیقت کماهی،حالات آنجایی کما هو حقه،خصوصا اتفاق حسنهی آن سلاطین نامدار در قلع(8)و قمع اشرار که در این ولا اتفاق افتاده بیان نمود،در خاطر عاطر دریا مقاطر چنین خطور کرد که فرصتی به از این(9)واقع نمیشود که در حین اتفاق آن خواقین کامکارف رایات نصرت آیات همایون ما نیز با عساکر منصوره، متوجه(01)آن اقلیم شده،جنود نامسعود رومیهی شومیه را به ضرب قهقههی تیغ آبدار،و طنطنهی توپ و تفنگ آتشبار،دمار از(11)روزگار نابکار برآورده، ممالک مسخرهی ایشان را در تحت تصرف بندگان آستان رفیع الشأن در آوریم،(21)و جهان را از خبث وجود ایشان پاک سازیم،و آنچه کمال عواطف بیدریغ شاهانه،و مراحم بینهایت پادشاهانه(31)بوده باشد،نسبت بدان ولاه عظام اعلی مقام به ظهور رسانیم،و من بعد طریق محبت و مودت مسلوک بوده، (41)ابواب مراسلات و مکاتبات مفتوح باشد که(51)ناگاه به تواتر از افواه و السنه چنین استماع رفت که آن سلاطین نامدار در این ولا کس به رسالت به الکای رومیهی شومیه(61)فرستادهاند،و عزیمت صلح را جازم شده،مدعیات سابق و مضمون کتابات لا حق که در این ولا مصحوب«میکائیل بیک»(71) ارسال نموده بودند،فسخ کرده،بر سر قول خویش راسخ و جازم نماندهاند."