خلاصة:
نیروی قزاق که توسط روسها در ایران ایجاد شده بود در مدیریت دو واقعه و بحران عمده و مهم حضور یافت:1-واقعه رژی؛2-انقلاب مشروطیت ایران.این نیرو در مدیریت این دو بحران برخوردی متفاوت از خود نشان داد که عمدتا همسو با کشور پدیدار کننده آن یعنی روسیه بود. بدینمعنا که درواقعه اول نقش این نیرو،منفعلانه و مسامحهآمیز و درواقعه دوم نقش آن بسیار فعال و جدی بود و به گونهای که حتی تا به توپ بستن مجلس منتخب مردم و مشروطیت نیز پیش رفت.این دو گونه برخورد متعارض بیانگر آن است که نیروی قزاق به عنوان یک نیروی انتظامی، قبل از هرچیز میکوشید حافظ منافع روسیه در ایران باشد تا حافظ منافع دولت ایران.اما با این وجود لایه میانی نیروی قزاق که عمدتا ایران و از افسران ایرانی بودند در برخی از مواقع با مردم همراهی نشان داده و گاهی به آنان نیز میپیوستند و این امر در نحوه برخورد آنان با بحران نیز بیتأثیر نبود.از همین روی این مقاله برآن است تا نحوهء اعمال مدیریت نظامی از سوی نیروی قزاق در دو بحران عمدهء اجتماعی وسیاسی عصر قاجار را تشریح سازد.
ملخص الجهاز:
"»(شریف کاشانی،9731،452) البته در اینکه روحیه نظامی و بویژه قزاقها چندان مطلوب نبوده،شکی نیست و اینکه سرباز مسلمان حاضر به کشتن برادر مسلمان خویش نمیباشد مطلب غیرمعقولی نیست ولی یک نیروی نظامی چون قزاق که تحت تعلیم صاحبمنصبان بیگانه آموزش دیده و براساس روحیات فرماندهان خویش رشد یافته،هنگامی که مسئله اطاعت از مافوق مطرح باشد،چگونه این نیرو، که همواره یاد گرفته است از مافوق اطاعت کند و برای او چیزی جز این ارزش و اعتباری ندارد و از اجرای اوامر صادره میتواند سرپیچد؟ آیا نیروها و سران مشروطهخواه آن هنگام هیچگونه کار فرهنگی،اعتقادی و سیاسی روی نیروهای نظامی و قزاق انجام داده بودند؟اگرچه تعدادی از افسران ارشد قزاقخانه به آزادیخواهان پیوسته بودند اما این امر عمومیت داشت؟ آیا واقعا این نیروها تعلیم ندیده بوده و نمیتوانستند تیراندازی کنند؟آیا نویسندگان اینگونه مقالات از آن همه امکانات نظامی تدارک دیده شده در باغشاه و نیز آموزشهای منسجم و قوی نیروهای قزاق تحت سرپرستی صاحبمنصبان روسی خبر نداشتند؟نیروی قزاق برای انجام عملیات ابتدا سعی کردند مسجد سپهسالار را از مدافعان مسلح پاکسازی کنند اما با دادن تعدادی تلفات عقب نشستند."