خلاصة:
چگونگی حیات فقه قرآنی در بستر متحوّل زمان به همراه عناصر و زمینههای آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. فقه مبتنی بر تشریعات قرآنی از پویایی ویژهای برخوردار است. نویسنده با بیان دو نوع انگیزه برای طرح بحث جاودانگی و عدم جاودانگی قوانین شریعت، به بررسی سه دیدگاه در مورد عوامل جاودانگی شریعت پرداخته که عبارتند از: 1 - تغییر پذیری احکام بر اساس تغییر موضوعات، 2 - نقش اجتهاد و 3 - پویایی ذهن و شناخت فقیه. سپس با نقد هر سه دیدگاه بر این نظریه تکیه میکند که در پویایی فقه دو عامل دخالت دارد یکی پویایی ذهن فقیه و دیگر قابلیت قوانین شریعت. در ادامه به عوامل اثر گذار بر ایجاد قابلیّت در قوانین اشاره کرده و از عناصری چون فراگیری مفهومی، تحقق پذیری قیدها، تکیه بر عرف و جمعیت عقل نام میبرد سپس با اثبات وجود این عناصر در تشریعات قرآنی نتیجه میگیرد که تشریعات قرآنی، استعداد فراوانی برای همراهی باحرکت زمان و پدیدههای نورا داراست. از آنجا که برخی عوامل یاد شده به مساله پیوند روایات با آیات ارتباط پیدا میکند بخش دیگر مقاله به این موضوع پرداخته و روایات را نسبت به آیات به سه دسته تاسیس تاکیدی و تفسیری تقسیم نموده و قسم سوم را نیز به سه بخش تعریفی، مصداقی و شرطی دسته بندی مینماید و در پایان به این نتیجه میرسد که هیچ یک از اقسام روایات مانع از سیّالیّت و قابلیت تشریعات قرآنی نمیباشد و برای اثبات این ادعا به بحث در برخی ابواب و موضوعات فقهی مانند: جهاد، مسافت شرعی، بلوغ شرعی، خمس، تقویت بنیه نظامی، زکات و نماز جمعه، میپردازد.
ملخص الجهاز:
درباره این دسته از روایات، اصولا این بحث مطرح نمی شود که مطلق هستند یا نسبی، چرا که تعیین مصداق و ارائه نمونه مجال چنین بحثی را ندارد، ولی بحث دیگری در مورد این روایات درخور طرح است وآن این که آیا مصادیق بیان شده از سوی امام(ع)انحصاری هستند، به طوری که پایبندی به آن نوعی تشریع ثانوی برای احکام قرآنی ونفی حکم از نمونه های غیرروایی است؟ یا این که نمونه های یاد شده در روایات نمونه ها و واقعیتهای رایج زمان صدورند و می توان نمونه های دیگری نیز برای عناوین آیات یافت که درجریان زمان پدید آمده و مشمول احکام کلی قرآن هستند؟ دراین مسأله دو دیدگاه وجود دارد.
ناگزیر اصل وجوب زکات در قرآن آمده و این آیه به پیامبر ابلاغ گردیده است:(از مالهای آنان صدقه ای برگیرتا بدان وسیله آنها را پاک سازی) ودیگر به مواردی که درآن زکات واجب است، اشاره نشده، بلکه تنها عموماتی در این زمینه گفته شده است… وبیان موارد زکات بر عهده حاکمان برحق نهاده شده ورسول خدا(ص)نیز به عنوان حاکم اسلامی زکات را در زمان خود در نه چیز قرار داده به لحاظ آن که این نه چیز، ثروت عمده عرب درآن زمان بوده است واز دیگر منابع مالی، صرف نظر کرده است.