خلاصة:
«رافائل کاپورو» از منظری فلسفی اطلاعات را تعریف کرده است. کاپورو پیش فرضهای سوبژکتیویستی حاکم بر دانش اطلاعرسانی را که ریشه در ثنویت سوژه، ابژه دارند نقد کرده و بر اساس هرمنوتیک فلسفی «هایدگر» و «گادامر» نظریهای هرمنوتیکی ـ اگزیستانسیال دربارة اطلاعات مطرح میکند. او در این نظریه میکوشد اطلاعات را در پیوند با روال اگزیستانسیال زندگی طرح کند. بر این اساس، اطلاع ساحتی اگزیستانسیال از وجود ـ در ـ عالم ـ با ـ دیگران است. به بیان دیگر، اطلاع عبارت است از صورتبندی یک فهم عملی پیشین از عالم مشترک. با ابتنا به این نگاه هرمنوتیکی، کاپورو به نظریهپردازی درباره جنبه هرمنوتیکی ـ بلاغی دانش اطلاعرسانی میپردازد.
ملخص الجهاز:
"کاپورو پیش فرضهای سوبژکتیویستی حاکم بر دانش اطلاعرسانی را که ریشه در ثنویت سوژه، ابژه دارند نقد کرده و بر اساس هرمنوتیک فلسفی «هایدگر» و «گادامر» نظریهای هرمنوتیکی ـ اگزیستانسیال دربارة اطلاعات مطرح میکند.
دانش اطلاعرسانی، به عنوان یک حوزة مطالعاتی هرمنوتیکی- بلاغی باید معرفت را در یک وضع انحیازی خاص و محدود به افق یک عالم خاص مطالعه کند[42] و در نظر آورد که چه نوع پیامی به یک بستر اجتماعی خاص مربوط است.
اگر فرایند کارهای این کودک را از زاویة بازسازی آنچه در زمان حال استمراری، یعنی در یک وضع انحیازی خاص، روی می دهد تفسیر کنیم، با چه چیز مواجه می شویم؟ پاسخ این است که فرایندی ضمنی را خواهیم دید که در آن، چیزی به گونهای متفاوت از چیز دیگر (گلابی به جای سیب) فهم می شود.
هایدگر تأکید می کند که مقدم بر هر گونه تفسیر نظری و ابژکتیو از شناخت بشری، اگزیستانس انسان با این واقعیت مشخص می شود که هم اکنون در افقی از انتخابها به طور عملی به وضعیتهای انحیازی خاصی اهتمام دارد.
بر این اساس، میتوانیم به نحوی هرمنوتیکی، فرایند ذخیره و بازیابی اطلاعات را همچون صورت بندی نسبت بین فتوح اگزیستانسیال عالم کاربر، افق باز و اجتماعی پیش فهم او و افق ثابت سیستم لحاظ کنیم.
تأکید می شود که پیش فهم، مربوط به سوژه نیست، بلکه عبارت است از افق معانی عالم زیستهای که محیط بر فرد است و لذا نباید آن را با وضع ذهنی فرد در پارادایم شناختی اشتباه گرفت(به عنوان نمونه، اینگورسن که از هرمنوتیکی بودن بازیابی اطلاعات دم میزند، چنین اشتباهی را مرتکب شده است)."