خلاصة:
در کنار نقش فعال اتحادیه اروپا، سهم دو کشور دیگر یعنی آمریکا و روسیه در روند بحران اتمی ایران غیرقابل انکار است. اما نقش و موضع روسیه دارای ماهیتی متفاوت است. این کشور از یک سو خود را شریک نگرانی های غرب از قدرت اتمی ایران و از سوی دیگر خود را طرفدار ایران و مخالف شدت عملیات نظامی علیه آن نشان می دهد. چنین موقعیتی برخلاف موضع واشنگتن که در تقابل اساسی با برنامه اتمی ایران قرار دارد، مبهم، و غیرقابل پیش بینی است. چنین به نظر می آید که روسیه با اتخاذ سیاستی تاخیری در پی طولانی کردن این بحران است. لذا بنای این پژوهش این سوال است که اساس شکل گیری سیاست تاخیری روسیه در رابطه با برنامه اتمی ایران چه بوده است؟ به نظر می رسد که اساس شکل گیری سیاست تاخیری روسیه در رابطه با برنامه اتمی ایران، رقابت ژئوپلیتیکی همزمان این کشور با ایران و غرب باشد.
Over the years the nuclear program of Iran and evolution of events related to it has been the focus of international attention which in turn، transformed it into the most important challenge in the foreign policy activities of the Islamic Republic of Iran as well as providing the grounds for an effective role for The European Union and other powers such as the United States and the Russian Federation. The crisis caused as a result of these international policies has been in did a challenge to the East-West relations in the entire decade of 2000. The role that Russia plaid in this crisis has been of particular interest to the onlookers. To some of these onlookers، Russia had from the start adopted a role in this crisis which has basically concentrated on enhancing its own perceived self interest; while coordinating efforts with the West pretended that it supported Iran’s position. This enabled Russia to maximize its interests in relations with the IRI. But when it came to it، Russia’s support for Iran evaporated and replaced sometimes even by cautioning Iran in the way that satisfied Western friends.
ملخص الجهاز:
"به بیان دیگر،همانگونه که واشنگتن بدون رعایت منافع روسیه وارد منطقه پیرامونی و حیاط خلوت آن کشور شده است و به تقویت و حمایت از رژیمهای ضد روسی همچون گرجستان میپردازد،روسیه نیز تلاش دارد تا با تحکیم روابط خود با دولتهایی نظیر:ایران،سوریه و دولت جدید فلسطینی به رهبری حماس یا نزدیک شدن بیشتر به متحدان سنتی آمریکا در خاورمیانه همچون عربستان،قطر،امارات متحده عربی،اردن و مصر،به نوعی آمریکا را در وضعیت مذاکرهپذیری قرار داده و نفوذ آن کشور را در مناطق آسیای مرکزی،قفقاز و خاورمیانه با محدودیت مواجه سازد(کیانی،1387:98).
منافع منطقهای الف)انرژی با وجود تمایل غرب به کشمکش انحصار روسیه در عرصه انرژی و با وجود اینکه بسیاری از شرکتهای فعال در حوزه نفت و گاز همانند بسیاری از مقامات کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز معتقدند که،مسیر جنوبی ایران مسیری کاملا معتدل برای ترانزیت هستهای است،ایران این تنها رقیب بالقوه معارض در حوزه انتقال انرژی برای روسیه صرفا به دلیل فشارهای سیاسی که بیشتر از جانب آمریکا اعمال میشود.
بدین معنا که از نظر روسها آمریکا نه تنها پاداش و امتیاز همسنگی برای همکاری این کشور در مبارزه علیه تروریسم در مناطق یاد شده،نداده است بلکه واشنگتن با بهرهگیری از فرصت پیش آمده تلاش کرده است حتی الامکان نسبت به کمرنگسازی مبانی نفوذ روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز اقدام نماید(کیانی،1387:369).
به عبارت دیگر آنچه باعث موضعگری روسها به نفع طرفین دعوا شده است،از یک سو در روابط خاص روسیه و ایران و از سوی دیگر در روابط این کشور با غرب نهفته است نتیجه اینکه روسیه دارد با کارت ایران در بحث انرژی هستهای در برابر رقبای خود در عرصه منطقهای و بین المللی بازی میکند."