خلاصة:
«کلمه» در سنت یهودی و متن مقدس عبری گرچه همواره بهطور مستقیم و با صراحت مورد اشاره قرار نگرفته است، اما واژههای «حکمت» و «ممرا» و... در عهد عتیق دیده میشود که همان کارکردهای «کلمه» در فلسفه یونان، عهد جدید و حتی قرآن را دارد.فیلون بهعنوان یکی از بزرگترین فلاسفه یهودی و بهعنوان یکی از نخستین متکلمان فیلسوف، نقش مهمی در ورود این واژه به ادبیات دینی دارد. وی معانی زیادی را برای کلمه برشمرده است؛ بهگونهای که برخی، معانی موردنظر فیلون از این واژه را تا بیش از 60 معنا احصا نمودهاند.یوحنا نیز در فضایی یونانی میاندیشید. زمانی که او عیسی را در مقدمه انجیلش با عنوان «کلمه» خطاب کرد، مخاطبان انجیلش با دیدن این واژه، هیچ غرابتی نداشتند و آن را در فضای فلسفی یونان کاملا درک میکردند.بهنظر میرسد، از میان رویکردهای گوناگون به ریشه این واژه در مقدمه یوحنا، این دیدگاه که فلسفه یونان و فیلون در ورود این واژه به ادبیات عهد جدید و یوحنا، مؤثرتر از دیگر عوامل بودند، از شواهد محکمتری برخوردار است.
Although "logos" (Word) have not always been mentioned directly and explicitly in the Jewish tradition and Holy Hebrew Scripture، the terms "wisdom"، "Memra" …appears in the Old Testament which has the same functions as that of "logos" (the Word)" in the philosophy of Greece، the New Testament and even the Quran. Philo of Alexandria، one of the greatest Jewish philosophers and earliest theologian philosophers، has an important role in the coming of this term into religious literature. He has assigned many meanings to this term، so that some scholars have counted more that 60 meanings intended by Philo. John thought in a Hellenic context. When he named Jesus in the introduction of his Gospel as "the Word"، the audience of his Gospel was familiar with this term and understood it completely in a Hellenic context. Among the different approaches to the etymon of this term mentioned in the introduction of John's Gospel، the view that philosophy of Greece and Philo were more influential than other factors in the coming of this term into the literature of the New Testament and John seems to have stronger evidence.
ملخص الجهاز:
"د. در اظهارنظری دیگر، برخی محققان کتاب مقدس به این نظریه روی آوردهاند که در کاربری این واژه در مقدمه یوحنا، نهتنها میتوان ردپای فلسفه یونان و مفاهیم موجود در آن را پی گرفت، بلکه باید به نقش فیلون اسکندرانی و سایر افرادی که یوحنا را برای بهکار بردن این واژه آماده کردهاند، توجه کرد.
وی در اثبات مدعای خود چنین آورده است: «در انجیل یوحنا لوگوس موردنظر فیلون و "مسیح ازلی" پولس یکی انگاشته شدهاند و این لوگوس وسیله آفرینش و همان کسی است که بهواسطه او همه چیز آفریده شده است.
نکتهای که مطرح میشود اینکه اختلاف مراد فیلون و پولس از لوگوس و مسیح ازلیای است که یوحنا آن دو را در انجیل خود یکی کرده است؛ زیرا نزد فیلون، مسیح ازلی جایگاه عالم معقول دانسته میشود و عالم معقول نیز متشکل از مثل است.
این دسته از کتاب مقدسپژوهان بهطور عمده برای اثبات نظریات خویش به صدر مسیحیت متوسل میشوند و درصددند تا از نوشتههای پیشینیان تأییدی بر اندیشه خود بیابند، چنانکه ولفسن از برخی از طرفداران این نظریه چنین نقلقول کرده است: «برخی از آباء کلیسا به مخالفت با فلسفه برخاستهاند و عموما دو دلیل فیلون را ذکر کردهاند؛ نخست اینکه، آبا کلیسایی به کذب بسیاری از آموزهها و تعالیم فلسفه واقف بودند.
علاوه بر اینکه، اندیشمندان دیگر نیز احتمالاتی درباره منشأ کلمه ذکر کردهاند، اما در مجموع معتقدند ازآنجاکه مقصود نویسنده این انجیل تبیین جلال پسر خداست، یوحنا با ذکر واژه «کلمه» به طبیعت الهی او قبل از وجودش در جسم و اعمالش، که دال بر خالقیتش است و منشأ نور و حیات بودنش اشاره میکند."