Abstract:
جنون واژه ای است که دارای اعتباری نسبی است و گفتمان فعلی آن هم چنان نیازمند اصلاح است. بنابراین، در این پژوهش با رویکردی کیفی ضمن مطالعه مفهوم جنون و سیر تحول آن در گذر زمان سعی شده است رویدادهای زمانی تأثیرگذار بر این مفهوم مطالعه شود. این پژوهش با نگاهی به رویکرد تبارشناسانه فوکو و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای کیفی، به خوانش سیر تحول مفهوم جنون در آثار شاعران ماندگار ایران فردوسی، نظامی، سعدی، مولوی و حافظ و تا حد امکان اصلاح این گفتمان می پردازد. یافتهها نشان می دهد که از فردوسی تا مولوی کاربرد مفهوم جنون مورد توجه بوده است و پس از مولوی، این توجه سیر کاهشی دارد. به لحاظ معنایی، مطالعه مفهوم جنون و سیر تحول آن، هم چنین بررسی تغییرات ویژگی های شخصیت مجنون نشان میدهد که در تمام دورهها، شعرا دو تعبیر مثبت و منفی (جنون دنیایی و جنون الهی) از جنون در مدنظر دارند و این عامل جنگ بود که توجه گسترده جامعه را به سمت جنون سیر داد و پس از فروکش کردن جنگ، زمینههای خردورزی رشد کرد. در بررسی شخصیت مجنون مطالعه روشن میشود که مجنون حافظ از همه خودمحورتر، مجنون سعدی عاقل تر، مجنون مولوی شادتر و مجنون نظامی عاشق تر است. در تأیید اصل برون بودگی فوکو میتوان گفت نمیتوان تأثیر رویدادهای زمانی را بر دگرگونی واژگان زبانی نادیده گرفت. جنون واژه ای است که دارای اعتباری نسبی است و گفتمان فعلی آن هم چنان نیازمند اصلاح است. بنابراین، در این پژوهش با رویکردی کیفی ضمن مطالعه مفهوم جنون و سیر تحول آن در گذر زمان سعی شده است رویدادهای زمانی تأثیرگذار بر این مفهوم مطالعه شود. این پژوهش با نگاهی به رویکرد تبارشناسانه فوکو و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای کیفی، به خوانش سیر تحول مفهوم جنون در آثار شاعران ماندگار ایران فردوسی، نظامی، سعدی، مولوی و حافظ و تا حد امکان اصلاح این گفتمان می پردازد. یافتهها نشان می دهد که از فردوسی تا مولوی کاربرد مفهوم جنون مورد توجه بوده است و پس از مولوی، این توجه سیر کاهشی دارد. به لحاظ معنایی، مطالعه مفهوم جنون و سیر تحول آن، هم چنین بررسی تغییرات ویژگی های شخصیت مجنون نشان میدهد که در تمام دورهها، شعرا دو تعبیر مثبت و منفی (جنون دنیایی و جنون الهی) از جنون در مدنظر دارند و این عامل جنگ بود که توجه گسترده جامعه را به سمت جنون سیر داد و پس از فروکش کردن جنگ، زمینههای خردورزی رشد کرد. در بررسی شخصیت مجنون مطالعه روشن میشود که مجنون حافظ از همه خودمحورتر، مجنون سعدی عاقل تر، مجنون مولوی شادتر و مجنون نظامی عاشق تر است. در تأیید اصل برون بودگی فوکو میتوان گفت نمیتوان تأثیر رویدادهای زمانی را بر دگرگونی واژگان زبانی نادیده گرفت.
Madness is word which is of relative validity and its present discourse still needs reformation. Thus، with a qualitative approach، while studying the notion of madness and its evolution throughout time، this research aims to investigate the temporal events influencing such notion. Looking at genealogical approach of Foucault and using qualitative content analysis method، this study reads the evolution of this concept in the works of Persian lasting poets like Ferdowsi، Nizami، Sa’di، Molavi and Hafiz، and tries to reform this discourse as much as possible. The results show that from Ferdowsi to Molavi the usage of such concept has been noteworthy but after him such attention decreased. Semantically، investigation of madness and its evolution as well as the study of changes in the features of Majnoon character show that، in all times، the poets have two positive and negative interpretations of madness (secular and divine madness) and it was the element of war which directed the vast attention of society to this notion and after the subsiding of war the ground for rationalization was provided. The exploration of Majnoon character shows that Hafiz’s Majnoon is the most egoist، Sa’di’s the smartest، Molavi’s the most happy and Nizami’s the most lover. Approving Foucault’s principle of exclusion، this study shows that the influence of temporal events on the changes of words cannot be ignored.
Machine summary:
نظر به این که پژوهش حاضر قصد دارد سیر تحول مفهوم جنون را در ادوار گوناگون تاریخ ایران بررسی کند، رویکرد تبارشناسی را برمی گزیند؛ تبارشناسی از یک سو حقایق تاریخی را روشن می کند (ضیمران،1378: 51) و از سوی دیگر بسیاری از حقایق تاریخی را می توان در آینه شعر و ادب یافت و از این روست که درک درست آثار و مفاهیم ادبی که میراث گرانبهای فرهنگی به شمار می رود، نیازمند آشنایی با موقعیت روزگار هر ادیب یا نویسنده است زیرا وقتی اشعار و آثار یک شاعر نه تنها در عصر خویش بلکه در دورههای دیگر نیز مورد استقبال قرار می گیرد، این استقبال نشان دهنده مشابهت ذهنی و روانی شاعر با مردم به عنوان خوانندگان اوست.
به عبارتی، تجربههای شاعر با تجربههای بسیاری دیگر که هم عصر او بوده اند هم سان است (قانعی راد، 1388: 86)؛ لذا هدف کلی ما در این مطالعه، فهم جایگاه مفهوم جنون در ادوار گوناگون و درک علت پرداخت بیشتر به آن در یک دوره است در پیگیری این هدف تلاقی با شخصیتی به نام مجنون، پژوهشگران را ترغیب کرد تغییرات شخصیت مجنون را بررسی کنند و از این رهگذر تلاش کنند به دو گروه پرسش زیر پاسخ دهند: الف- مفهوم جنون چه سیر تحولی را پشت سر گذاشته است؟ ب - شاعران بزرگ پارسی چه تصوری از تیپولوژی شخصیت مجنون ارائه می دهند و چه ویژگی های متفاوتی برای او در هر دوره ذکر شده است؟ این جستار، با رویکردی تبارشناسانه به مطالعه و تحلیل محتوای آثار پنج شاعر بزرگ پارسی زبان می پردازد تا به فهم روشن تری از مفهوم جنون در متون ادبی ایران دست یابد و صرف تحلیل و تفسیر ادبی اشعار در مد نظر نیست.