Abstract:
در عصر حاضر بحثهای تطبیقی بین آرای منطقدانان قدیم و جدید، یکی از شاخههای مهم منطق به شمار میرود. در راس این بحثها، میتوان از تطبیق مفهوم استلزام مادی منطق جدید با مفهوم شرطی منطق قدیم نام برد. این مقاله ضمن واکاوی اجمالی مفهوم استلزام مادی و علت گرایش معاصران بر تفسیر شرطیات منطق قدیم به استلزام مادی، به شکل نقادانهای دیدگاههای برخی معاصران را در این زمینه مورد ارزیابی قرار میدهد.در نوشتار پیشرو نخست، دلایل برخی موافقان همسویی بین دو منطق مطرح گردیده و بلافاصله مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است؛ اما بیشترین نظرگاه این مقاله، با توجه به دو دیدگاه کاملا جنجالی و متضاد مرتضی حاج حسینی و اسدالله فلاحی است. این نوشتار، ضمن تقویت و تکمیل دلایل فلاحی، نشان میدهد گذشتگان ما با اینکه مفهوم استلزام مادی را همواره به عنوان پیشفرض در نظر داشتهاند اما آشکارا سخنی از آن به میان نیاوردهاند و از اینرو هرگز کوششهای موافقان همسویی این دو منطق وافی به مقصود نیست و نمیتواند ثابت کند که استلزام مادی، اساس استنتاجهای منطقی در منطق قدیم بوده است.
Machine summary:
نکتة مهم در بحث تطبیقی مزبور این است که اگر محرز شود منطقدانان پیشین جهان اسلام از استلزام فیلونی آگاه بوده و تحلیلهای خود را بر پایة آن ارائه نمودهاند، در این صورت به همسویی بین دو منطق حکم کرده و تفاوت را فقط در نقص و اکمال محسوب میکنیم و از اینرو، باید شرطیات و قیاسهای موجود در منطق قدیم را با مفهوم شرطی استلزام مادی تفسیر نماییم.
انتساب تقسیم اتفاقی به دو قسم «بشرط عدم لزوم» و «بدون شرط عدم لزوم» به متأخران، نابجا نیست؛ زیرا: اولا ابنسینا (متوفای 428ق)، خواجه نصیرالدین طوسی (متوفای 672ق) و فخرالدین رازی (متوفای 606ق) جزء متأخران به شمار نمیروند، تا سکوت یا رد آنها، مغایر با انتساب فلاحی باشد؛ ثانیا، ارزیابی حاجی حسینی از کلام این بزرگان منطق قدیم، به شرح زیر میتواند مورد نقد قرار گیرد: الف) به نظر میرسد که ابنسینا با آوردن عبارت «فیکون المقدم إذا کان صادقا، فإن التالی أیضا صادق، من غیر أن تکون هناک علاقه من العلاقات»، ما را به این مضمون رهنمون میسازد که «در اتصال غیرلزومی، هنگامی که مقدم صادق است تالی نیز صادق میباشد، بدون اینکه در اینجا علاقهای از علاقات، موجود باشد» و با ذکر «البته یلتفت إلیها و تراعی»، خلجانی را که در ذهن میگذرد، به روشنی تصویر میکند که «البته در هر اتصالی، ذهن، به سوی علاقهای التفات مییابد اما نمیباید در دستهبندی شرطی به لزومی و غیرلزومی، علاقات نفسالامری را لحاظ کرد».