Abstract:
یکی از قواعد مهم در کلام عدلیه ، قاعـدة لطـف اسـت کـه براسـاس آن در مسـائل متعددی ، حکم به وجوب لطف بر خداوند می شود. با تعریف لطف ، شـرایط و اقسـام آن به منزله مدخل بحث و بازخوانی ادله موافقان ، یعنـی غالـب متکلمـان امامیـه و معتزله ، ناتمام بودن آنهـا روشـن مـی شـود. همچنـین بـا ارزیـابی ادلـه مخالفـان ، مانند بشر بن معتمر و شارح مقاصد، ضمن مناقشه در برخی ، شماری دیگـر تأییـد خواهد شد. عقل حکم می کند که خداوند حکـیم اسـت و مقتضـای حکمـت بـر او لازم است ؛ اما از جهت کبروی ، لطف واجب نیست ؛ چراکه فروض بی نهایتی دارد که در خارج محقق نشده است ؛ بلکه می تواند محقق شود. از حیث صغروی نیز می توان مجموع مصالح و مفاسد یک امر خاص را تشخیص داد تا سپس حکم شـود کـه بـر خداوند لازم است یا نیسـت . در همـه مسـائلی کـه علمـای شـیعه بـه ایـن قاعـده استناد کرده اند (وجوب تکلیف شرعی ، بعثت انبیا، عصمت پیامبران ، لزوم وعد و وعید، وجوب نصب امام ) ادله جایگزین وجود دارد.
One of the important rules of Adlieh theology is the rule of grace based on which it is pointed at the necessity of grace of God in various issues. By defining the term grace، its conditions and types as the beginning of the discussion and reviewing the arguments of the pros i.e. the majority of the Imamiyeh and Mutazilah theologians، it will be clear that they are incomplete. Also، by evaluating the arguments of the cons like Beshr Ibn Motamer and Shareh Maqased، while some are disputed، some others are confirmed. According to reason، God is wise and the requirement of wisdom is necessary for Him but in terms of major antecedent، grace is not necessary because it includes infinite assumptions not being realized externally but it can be realized. On the other hand، in terms of minor antecedent، the total of advantages and disadvantages of a certain action can be recognized so that in the following it can be decreed whether it is necessary for God or not. For all problems in which Shiite scholars have relied upon this rule (necessity of religious duties، sending prophets، the prophets infallibility، necessity of promise، necessity of appointing Imams) there are substitute arguments.
Machine summary:
"اشکال بشر بن معتمر بشر بن معتمر که از بزرگان معتزله و مؤسس مدرسه بغداد است ، می گوید: برای اجرای لطـف و اصـلح حـدی وجود ندارد و برای آن می توان مصادیقی بی نهایت در نظر گرفت ؛ ما می توانیم الطافی در نظر بگیریم که اگـر خداوند انجام دهد، همه مردم کره زمین ایمان خواهند آورد؛ ولی این کار بر او لازم نیست ؛ او فقط باید بعـد از ابلاغ احکام الهی ، به بندگان قدرت اطاعت بدهد؛ ازاین رو ما از وجود افراد کافر و فاسق کشف مـی کنـیم کـه لطف به طور مطلق و کامل بر او واجب نیست .
مناقشات متعدد و مفصلی که در کتب کلامی درباره لطف و شرایط آن ، بـدیل نداشـتن نصـب نبـی و امـام ، مصلحت داشتن لطف خاص مثل نصب امام و قطع به عدم مفسده و سایر مباحث فراهم آمده ، برخاسته از همین ابهام و اجمال زیاد حکم عقلی است ؛ ازاین رو در برخی عبارات آمده : نصب امام لطف اسـت ؛ (حلـی ، ۱۴۰۷: ۳۶۲) در بیانی دیگر گفته شده : نصب امام لطفی است که هیچ مفسده ای ندارد؛ (لاهیجی ، ۱۳۷۲: ۱۰۸؛ نراقـی ، ۱۳۶۹: ۱۳۴ ـ ۱۳۲) برخی از مستشکلان نیز به حق می گویند: اگر لطف به این گستردگی است ، الطاف بسیار و بلکـه بی نهایتی می توان فرض کرد که هیچ یک محقق نشده است ."