Abstract:
نقد زبان حماسی در راستای تحقیقات مربوط به نقد نوعی است؛ یعنی نقد بر اساس اصول و شاخص های انواع ادبی. در نقد زبان حماسی، چگونگی کار رفت زبان در نوع ادبی حماسه بررسی می شود. بر این اساس که بین نوع ادبی حماسه و زبان به کار رفته در آن، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و نوع ادبی حماسه، زبان خاص خود را می طلبد. در همین خصوص، «نقد زبان حماسی در حمله حیدری»، موضوعی است که در طی آن، شاخص های اصلی زبان حماسی (وزن و قافیه، واژگان و ترکیبات، نحو کلام، صورخیال و محتوا) در منظومه حمله حیدری باذل مشهدی مورد نقد و برسی قرار گرفته است. به این ترتیب که با ملاک قراردادن بخش عمده ای از این منظومه (به عنوان حجم نمونه ) و براساس جدیدترین الگوهای نقد زبان شعر، بویژه الگوهای فرمالیستی و سبک شناختی، به بررسی زبان حماسی در این اثر پرداخته شده است. در این بررسی، مشخص شده که اولا باذل مشهدی در اغلب سطوح زبان حماسی بویژه واژگاه و ترکیبات حماسی، توصیفات و صورخیال، متاثر از زبان و بیان فردوسی است. ثانیا شاعر در برخی از وجوه زبان حماسی، از جمله موسیقی کناری، نحو کلام و صورخیال، دچار ضعف و کاستی است. این مقاله و نتایج حاصل از آن می تواند برای کسانی که می خواهند از چگونگی زبان حماسی در یکی از حماسه های دینی پس از فردوسی مطلع شوند و از نتایج آن در چگونگی تحول زبان حماسی استفاده کنند، سودمند واقع شود.
Machine summary:
چنـان کـه در ابيات زير، با توزيع هجاهاي بلند، بويژه هجاهاي مختوم به مصوت هاي بلند و خـتم کـردن اغلب مصراع ها به رکن « فعـول » برجـستگي خاصـي بـه کـلام داده کـه متناسـب اسـت بـا محتواي پيام ؛ يعني مفاخرة امام علي (ع ) در برابر عمروبن عبدود: ز غيرت درآمد چو دريا به جــوش منم گفت مرد تو اي خـــودفـروش بيامــد به پيــش شهنشــــاه ديـــــن دگــر بـاره بوسـيـــد روي زميـــن بگفت اي طفيل زمين و سمــــا بگـردد مـــرا گـر به سـر آسيــا ازين به که اين کافـر بت پرست بگردد به آورد چون پيل مسـت بخواهــد ز ما دم به دم هــــم نبــرد بگويد مگر در شما نيســـت مــــرد وزيــــن نامــداران پرخـاشــــجـو نباشـد کســـــي مــــرد ميـــدان او ختم کردن اغلب مصراع ها به رکن «فعول » و (اباسذتفل ا،ده ٤ ا٠ز١:ه٤ج٦ا٣ه١ا،يابياکت شيد٦ه ٠٧د١ر-ک١ل٨ما١٠ت ) « جوش ، فروش ، دين ، زمين ، نبرد و مرد»، برجستگي خاصي به شعر بخشيده است ، به نحويکه نقش وزن در ايجاد لحن حماسي کاملا مشهود است و جالب اينکه باذل مشهدي، مطابق با اسلوب زبان حماسي معيار، از هر صد بيت ، هفتاد بيت را به مقصور ختم کرده و به اين صورت ، کشش صوتي در هجاهاي پاياني قافيه را به خوبي خلق کرده است ؛ البته لازم به ذکر است که وزن و بحر متقارب ، به تنهايي نميتواند زبان حماسي ايجاد کند، چنان که در ساقينامه هاي موجود در حملۀ حيدري، با وجود يکساني وزن ، زبان ، حماسي نيست و دليل اصلي آن حماسي نبودن واژگان ، ترکيبات و نهايتا محتواست و اين موضوع در بوستان سعدي هم ديده ميشود که با وجود وزن حماسي، از زبان حماسي بيبهره است يا در غزلي از حافظ با مطلع « سلامي چو بوي خوش آشنايي// بدان مردم ديدة روشنايي »(حافظ ، ١٣٧٤: ٣٧٠) نيز مشهود است که در آنجا نيز با وجود وزن حماسي، زبان ، حماسي نيست .