Abstract:
در دنیای مدرن، بشر توانست داستانهای ادبی مکتوب را در عرصة سینما به تصویر درآورد؛ اما گاه سینماگران در انتقال روح ادبی اثر موفق نبودهاند. با این وجود، برخی از آثار سینمایی نیز بوده که بسی زیباتر کلام را به تصویر درآوردهاند. از آن میان، سینماگرانی چون رهنما در ایران و کیمیاگروف در تاجیکستان، بیانهای ادبی داستان سیاوش شاهنامه را به بیانی سینمایی تبدیل کردهاند. در این آثار، یکی با برداشتی نو از داستان و دیگری با رعایت امانت، به روایت آن پرداختهاند. نگارنده در این جستار، اسطورة سیاوش را با دو فیلم سیاوش در تخت جمشید رهنما و داستان سیاوش کیمیاگروف به روش بازبینی فیلمها و دقت در گفتگوها و صحنهها، مقایسه و نقاط قوت و ضعف و کاستیهای آنها را بررسی میکند. رهنما داستان را در دنیای مدرن بازگردانی کرده و کیمیاگروف تلاش کرده است تا این داستان را بیکموکاست و با همان روح حماسی به تصویر بکشد. هر دو سینماگر در بازگردان داستان سیاوش و سودابه چه به روش اقتباس وفادار و چه آزاد در بازتاب اصل داستان امانتدار بودهاند و تفاوتهای موجود، به اصل داستان خدشهای وارد نمیکند.
Machine summary:
از جمله آثار سینمایی مقتبس از این داستان، اثر سینماگر ایرانی، فریدون رهنما، با عنوان سیاوش در تخت جمشید و داستان سیاوش از بوریس کیمیاگروف، سینماگر تاجیک است که در دهة چهل ساخته شده و نگارنده در این مقاله آنها را مورد نقد و بررسی قرار میدهد تا میزان اثرپذیری فیلمها از داستان شاهنامه و چگونگی بازتاب این داستان در حیطة فیلم و سینما را به خوبی نشان دهد و تفاوتها و شباهتهای آثار سینمایی را با اصل داستان در شاهنامه بیان کند.
در پیوند داستان سیاوش و سودابه با سینما نیز پایاننامهای در دانشگاه شاهد از حمید دهقانپور با عنوان تراژدیهای چهارگانه شاهنامه و تبیین جنبههای سینمایی آنها تدوین شده است که در آن شباهتهای بین داستانهای رستم وسهراب، رستم و اسفندیار، داستان سیاوش و تراژدیهای ایرج با عناصر سینمایی همچون دکوپاژ، میزانسن، و تکنیکهای انتقال زمان و مکان بیان میشود.
از گذشته تا به حال، تاریخ و حماسههای هر کشوری بویژه ایران در ادبیات آن کشور بازتاب مییافت اما در عصر حاضر با پیشرفت سینما و تلاش انسان برای به تصویر کشیدن افتخارات آدمی، داستانهای حماسی نیز در کنار دیگر داستانها به عرصة سینما راه یافت و در نمایش این داستانها اغلب سینماگران، داستانهایی را مورد توجه قرار دادهاند که قابلیت سینمایی و نمایشی داشتهاند و از آنجاکه بسیاری از داستانهای کهن ایرانی مضبوط در شاهنامه، دارای این قابلیتها بوده همواره مورد استقبال سینماگران بسیاری بودند.
فیلمساز و سینماگر مشهور تاجیکی، بوریس کیمیاگروف، نیز همچون رهنما از میان داستانهای شاهنامه به داستان سیاوش و سودابه توجه نموده و هزینة بسیار هنگفتی را در قبال علاقة خویش برای به تصویر کشیدن این داستان متحمل شده است.