Abstract:
در داستان رستم و اسفندیار کتایون برای اینکه مانعِ رفتنِ پسرش اسفندیار به سیستان و رویارویی با رستم بشود خدمات و پهلوانیهای رستم را یادآوری میکند و از جمله میگوید: «همان ماه هاماوران را بکشت/نیارست گفتن کس او را درشت» در این بیت منظور از ترکیب «ماه هاماوران» سودابه است و با اینکه فقط در یک نسخه (لندن/ بریتانیا 675 ه.ق) آمده در همۀ چاپهای معتبر و نیمه معتبرِ شاهنامه انتخاب شده است، امّا نگاشتۀ بیشترِ دستنویسها، «شـاه هاماوران» است کـه فقـط در بعضی چاپهای سنگی و کم اعتبارترِ شاهنامه دیده میشود. چون در گزارش نبرد هاماوران در شاهنامه، شاه هاماوران از رستم زنهار میخواهد و به دست او کشته نمیشود مصحّحان، وجهِ «شاه هاماوران» را نادرست انگاشته و رها کردهاند، در حالی که بررسیِ منابعِ متعدّدِ فارسی و عربی نشان میدهد که از داستان جنگ هاماوران چند روایت (حدّاقل سه گزارش) مختلف وجود دارد که در بعضی از آنهـا شاه هـامـاوران زنده میماند و در برخی دیگر به دست رستم کشته میشود. مأخذِ اشارۀ بیتِ مذکور دستۀ دوم از روایاتِ مربوط به عاقبت کار پادشاه هاماوران و مستند بر مآخذ اصیل و حتّا کهنتر از شاهنامه است که اتّفاقاً در بیتی دیگر از داستان رستم و اسفندیار هم بازتاب یافته است. بر این اساس ضبط «شاه هاماوران» که بِظاهر نادرست مینماید به لحاظِ داستانی معتبر است و از نظر ضوابط تصحیح متن نیز به دلیلِ استناد بر اکثر نسخ و دشوارتر بودن نسبت به وجه «ماه هاماوران» باید در متنِ نهاییِ شاهنامه بیاید.
In the tale of Rostam and Esfandyar, Katayun in order to stop Esfandyar from going to Sistan and confront Rostam reminds him of Rostam’s heroic deeds and his services to save Iran and thus states: “He who killed the moon of Hamavaran/person had the audacity to question him”.In this couplet the moon of Hamavaran means Sudabeh and although this couplet appear in only one copy (in London, Britain 675Hijra) in all authentic and semi authentic editions of Shahnameh had been chosen. However in most manuscripts it is the king of Hamavaran which exists and this is encountered in merely certain stone and less authentic Shahnameh editions. Since in the report about the battle of Hamavaran in Shahnameh, the king of hamavaran begged Rostam for mercy and thus is not killed by him, editors regarded the version of King of hamavaran as incorrect and ignore this possibility whereas the study of various Farsi and Arabic sources indicate that from the story of the battle of hamavaran several versions at least three different reports exist in some of them the king of Hamavaran stays alive and in some other gets killed by Rostam. The reference for the aforementioned couplet above belongs to the second group of narratives related to the final destingy of King of hamavaran and is documented and based on the authentic and genunine source even earlier than Shahnameh which is also reflected in another couplet in the tale of Rostam and Esfandyar. Based on this latter evidence the register of “King of Hamavaran” which apparently seems incorrect, from the story’s point of view is reliable and also as far as criteria for the correction of the text are concerned since most editions agree and rely on the latter authentic source and the fact that it is more complex than the register “Moon of Hamavaran”,King of Hamavaran should be included in the final text of Shahnameh.
Machine summary:
از آن چه تا کنون گفتیم حتما این پرسش مهم برای عموم خوانندگان و علاقـه منـدان شاهنامه و حتا شاید شماری از محققان پیش میآید که اگـر ضـبط «شـاه هامـاوران » در بیت محل گفت وگو طبق ضوابط علمی تصـحیح مـتن درسـت اسـت و در جـایی دیگـر از داستان رستم و اسفندیار هم مانند این بیت از کشته شدن شاه هاماوران به دسـت رسـتم سخن رفته است ، بـه لحاظ معنایی و موضـوعی چگونــه مـیتــوان آن را تــوضیح داد و ناهم خوانی آن را با روایت نبرد هاماوران در خود شاهنامه توجیه کرد؟ به بیانی دیگـر چـرا دربارۀ فرجام کار یک شخصیت مشخص (شاه هاماوران ) در دو جـای شـاهنامه دو روایـت متفاوت دیده میشود؟ در گزارش جنگ هاماوران او زنـده مـیمانـد، ولـی در دو اشـاره از داستان رستم و اسفندیار از کشته شدن وی به دست رستم یاد میشـود، آیـا ایـن هـم از تناقضات داستانی شاهنامه است که نمونه های دیگری نیز دارد و دربارۀ آن ها بحـث شـده است ؟ (آیدنلو،١٣٩٤: ١٩٥- ١٩٨).
در برخی منابع مانند تاریخ طبری، تاریخ بلعمی، تجارب الامم و الکامل با این که کلیـت روایت نبرد هاماوران مشابه گزارش شاهنامه است وجود تفاوت هایی جزیی چون ذکـر نـام شاه یمن / هاماوران ، مفلوج بودن وی و ناتوانی در جنگ کردن و زنـدانی شـدن کـاووس و ایرانیان هم راه او در چاه (ابن اثیر،١٣٨٣: ١/ ٢٨٢؛ بلعمی،١٣٨٥: ٤٢٢؛ طبری،١٣٦٢: ٢/ ٤٢٤- ٤٢٥؛ مسکویه ،١٣٦٦: ٢٢) این گمان را پیش میآورد کـه شـاید داسـتان جنـگ هامـاوران روایـت چهارمی نیز داشته که تحریر کامل آن تا کنون در متون موجود شناسایی نشده و قراینـی از آن به صورت اختلافاتی که گذشت در مآخذی بازمانده است .