Abstract:
مقاله پیش رو به مهمترین جنبه افسانهها یعنی آیینهای تشرف در افسانه ایرانی «بلبل سرگشته»
پرداخته است. این افسانه یکی از افسانههای کهن ایرانی است که تقریبا در بین تمام اقوام ایرانسی
روایت میشود و مشابه آن در افسانههای ملل نیز وجود دارد. تشرف که به معنی گذار از مرحله
کودکی به نوجوانی است. از دید پراپ مهمترین عنصر در افسانههاست. هرچند تاکنون این عنصر
در افسانههای ایرانی بررسی نشده است. این آیینها به آموزش کودکان و چگونگی پشت سر
گذاشتن مرحله کودکی و رسیدنشان به بلوغ میپردازد. از دید پراپ آیینهای تشرف به صورت
قصه به متشرفان آموزش داده میشده است. میرجا الیاده آیینهای رازآموزی و تشرف را باصث
پایهریزی و ایجاد و تثبیت یک شخصیت جدید و منسجم میداند. این مقاله با روش کتابخانهای و
با نگاه نمادشناسی براساس نظریات ولادیمیر پراپ. جورج فریز و میرجا الیاده آیینهای تشرف
(قربانی. عقیقه. تقدس درختان پیکرگردانی, مرگ و از نو زنده شدن) را بررسی کرده است.
نمادهای تشرف در افسانهها نشاندهنده اهمیت این موضوع نزد جوامع انسانی است؛ افزایش
توانمندیها و رسیدن کودک به بلوغ از طریق قصه و روایت سهلتر و ماندگارتر است.
Machine summary:
نمادهاي تشرف در افسانه ها نشان دهنده اهميت اين موضوع نزد جوامـع انسـاني اسـت ؛ افـزايش توانمنديها و رسيدن کودک به بلوغ از طريق قصه و روايت سهل تر و ماندگارتر است .
از ميان انواع مختلف تشرف و رازآموزي، مراسم تشرف به سـن بلوغ و ورود به عالم مردانگي از اهميت خاصي براي درک و شناخت انسان پيشـامدرن برخوردار است » (الياده ، ١٣٩٢: ٨) در آزمون هاي تشرف علاوه بر فرد نوآموز، همه قبيله همراه با او در مراسم شرکت ميکنند تا از راه تکرار و اجراي دوباره آيين هـا و مناسـک 1.
در قبايل بدوي، فرد در طي مراسمي، از يک عنصـر عقـيم به نيرويي مولد تبديل ميشود و اين حرکت ، معمولا بـا جشـني بـراي اطرافيـان همـراه است ، ولي براي کسي که قرار است چنين مرحله اي را طي کند، آزمـون هـاي دشـواري وجود دارد؛ آزمون هايي که طي آن کودک به آگاهي دست مييابد.
«در آيـين هـاي تشرف فرد داوطلب به دست يکي از موجودات فوق طبيعـي کشـته مـيشـود و سـپس همان موجود فوق طبيعي، بعضي عمل هاي جراحي خاص را روي بدن او اجرا ميکنـد و بدن او را از گردن تا بـيخ رانـش مـيشـکافد؛ اسـتخوان هـاي کتـف و ران او و گـاه استخوان پيشانياش را هم بيرون ميکشد و قبل از خشک کردن و بازگردانـدن آنهـا بـه سر جايشان موادي جادويي را به آنها اضافه ميکند» (همان ، ٢٠٦) دختر، استخوان هـا را که با گلاب و آب شسته است در کيسه اي ميگذارد و زير درختي چال ميکند.