Abstract:
تراث به مجموعه میراث ادبی و تاریخی گفته میشود که از نیاکان ما به ارث رسیده و طبیعتا با حال و هوای ایشان نگارش یافته است، در طول تاریخ بر اثر تغییر و تحولاتی که در متن زبان به وجود آمده، گاهی نگارش از نسلی به نسل دیگر دیگرگون شده و لذا فهم و درک نوشته های پیشینیان برای آیندگان سخت و دشوار گردیده است. هر چه متن نوشته شده قدیمی تر باشد، مشکل افزایش مییابد. علاوه بر این وقتی قرار است چنین متونی ترجمه شوند، مشکل دو چندان می گردد. طبیعی است که همه افراد نمی توانند به سراغ متون اصلی بروند و ناچارند از ترجمه آنها استفاده کنند. در اینجاست که نقش مترجم به عنوان واسطه بروز و ظهور می کند. به میزانی که مترجم در رشتهای که توانمند است ترجمه کند و به زبان مبدا و مقصد اشراف داشته باشد، ترجمه او بیش از پیش درست و روان خواهد شد.
Torath is said to be a collection of literary and historical heritage that has been inherited from our ancestors and naturally written with their condition. Throughout history, due to changes that have been made in the language, sometimes writing has become different from generation to generation and therefor it is difficult to understand the writings of the predecessors. The longer the text is older, the problem will increase. In addition, the problem will be doubled when such texts should be translated. It's clear that all people cannot go to the original texts and have to use their translations. This is where the role of the translator as a mediator emerges. The translation will become more and more true and influent to the extent that the translator translates in a field that he has capability and has a mastery in the language of origin and destination.
Machine summary:
(مقدسی،ج ١: ٢) مترجم کتاب احسن التقاسیم فی معرفۀ الاقالیم در ترجمه این فقره مینویسد: "من خود نیز پیرامن دو [سه ] هزار فرسنگ در آنها دریانوردی کـردم و دورادور همه جزیره هایش از قلزم تا آبادان بگشتم ، و این جز آنست که کشتی ما راه را گم کرد و مرا به گودابه ها و جزیره ها انـداخت و مـن بـا پیـران آن سـامان کـه همانجـا زاده ، دریانورد پرورش یافته ، ریاضیدان شده ، سمسار و بازرگان بودند گفتگوها کردم .
(مقدسی،١٣٦١،ج ١: ٦١) مترجم محتـرم ایـن فقره را دقیقا از روی متن عربی زیر ترجمه کرده است : "و لقد سمیت بستۀ و ثلاثـین اسـما دعیت و خوطبت بها مثل مقدسی و فلسطینی و مصـری و مغربـی و خراسـانی و سـلمی و مقری و فقیه و صوفی و ولی و عابد و زاهد و سیاح و وراق و مجلد و تاجر و مذکر و امام و مؤذن و خطیب و غریب و عراقی و بغدادی و شامی و حنیفی و متأدب و کری و متفقه و متعلم و فرائضی و استاذ و دانشومند و شیخ و نشاسته و راکب و رسول .
مترجم شیوه خود را از ایـن به بعد تغییر داده است ، زیرا در اصل کتاب عربی تصحیح شده پانویس های متعددی وجـود دارد که در ترجمه از آنها خبری نیست ، به نظر می رسد که متـرجم در ایـن قسـمت تـلاش کرده تا تاثیر پانویس ها را در متن إعمال کند که کار درستی نیست ، زیرا مصـححان گـاهی در مورد یک واژه یا اصطلاح مطالبی را از منابع دیگر افزوده اند که مترجم آن را در ترجمه خود تاثیر داده ، در حالی که ممکن است آن متن از آن ابن هشـام نباشـد و یـا اساسـا بـا دیدگاه وی در تضاد باشد.