Abstract:
مسألۀ حرکت زمین (حرکت وضعی و حرکت انتقالی آن) و حل ایرادات طبیعی و تجربی حاصل از پذیرش این حرکت، یکی از مسائل مهم در پذیرش یا رد نجوم خورشیدمرکز بوده است. با این که در آثار هیئت دورۀ اسلامی، سعی بر آن بود تا دلایلی که برای بر سکون زمین مطرح میشوند، بیشتر دلایلی تجربی باشند، اما به نظر میآید در نزد متفکران دورۀ قاجار، این دلایل تجربی نسبت به دلایل طبیعی اهمیت کمتری داشتند. عبدالغفار نجمالدوله در کتاب قانون ناصری (1284ق) به تفصیل به مسائل مربوط به نجوم جدید و اکتشافات نجومی روز میپردازد. با این که مطالب مطرح شده در این کتاب عموماً از سطح کتابهای علم برای عموم فراتر نمیرود، اما بررسی آن برای شناخت استدلالهای نجومی مطرح شده در مورد حرکت زمین در دورۀ قاجار لازم به نظر میرسد. مقالۀ حاضر به بررسی دلایل نجمالدوله در موضوع حرکت زمین در کتاب قانون ناصری میپردازد.
The arguments for the mobility (orbital and spin) of the Earth and the solutions for the natural and observational criticisms have been one of the major problems in the acceptance or rejection of the heliocentrism. Although the works of the Islamic scholars in medieval period have dedicated to find observational reasons for the immobility of the Earth, it seems in the literature of the Qajar period, the observational arguments are less important than natural arguments.ʿAbd al-Ghaffar Najm al-Dawla elaborates on the issues of modern astronomy and astronomical discoveries in his book Qanun Nasiri (1867). Although the topics inside this book do not go beyond the level of popular science publications, a study of its content is necessary to understand the astronomical arguments raised for the mobility of the Earth during the Qajar period. This article reviews the reasons which Najm al-Dawla presented for the mobility of the Earth in his Qanun Nasiri.
Machine summary:
در آثار هيئت دورٔە اسلامي، سعي منجمان مسلمان بر آن بود تا دلايلي که بر رد حرکت زمين مطرح ميشود، بيشتر دلايلي از جنس تجربي باشند (براي تفصيل بحث ، نکـ : گميني ، سراسر مقاله )، اما با بررسي رسائل عالمان دورٔە قاجار در هنگام مواجهه با ورود نجوم جديد و پيگيري مناظراتي که در آن دوره انجام شده است ، به نظر ميآيد که در نزد ايشان ، دلايل تجربي نسبت به دلايل طبيعي اهميت کمتري دارند.
٣‐ ايراداتي که به ساکن بودن زمين ميتوان گرفت و تنها با فرض حرکت وضعي زمين ميتوان اين ايرادات را توضيح داد؛ ۴‐ برهان هاي عقليه ، هندسيه و طبيعيه اي که تاکنون به منظور اثبات حرکت وضعي زمين بيان شده است (اين بخش ترجمۀ ناقصي از کتاب آراگو است ؛ نجم الدوله ، برگ ۴٩ر).
اين ايراد که ارسطو در کتاب در آسمان به آن پرداخته (ص ١٢٣) و بيشتر منجمان دورٔە اسلامي نيز آن را مطرح کرده اند (براي نمونه نکـ : گميني، ص ۶۵)، يکي از استدلال هاي مهم در توضيح سکون زمين بوده است .
مقوي سوم : اجرام سماوي که به ما نزديک هستند و ميتوانيم سطح آنها را رصد کنيم ، يعني ماه ، خورشيد و سيارات همگي بدون استثنا داراي حرکت وضعي هستند و حول محور خود در خلاف جهت حرکت روزانۀ ظاهري افلاک حرکت ميکنند،١ نجم الدوله ميگويد در جاي ديگري نشان خواهد داد که زمين هم يک سياره است و در نتيجه قياس اقتضا ميکند که زمين هم در خلاف سمت حرکت روزانۀ فلک حول محور خودش بگردد (نجم الدوله ، برگ ۵۴پ ).