Abstract:
از سوی حکمای مسلمان، چند دیدگاه درباره ماهیت عقل نظری و عقل عملی و چگونگی کارکرد آنها در ادراک احکام عملی مطرح شده است. یک دیدگاه، عقل نظری را مدرک همه احکام کلی، اعم از نظری و عملی، و عقل عملی را مدرک احکام جزئی عملی و نیز تدبیرکننده انجام فعل میداند (دیدگاه ابن سینا). دیدگاه دیگر، عقل نظری را تنها مدرک احکام نظری، و عقل عملی را مدرک احکام عملی کلی و جزئی و نیز تدبیرکننده انجام فعل میداند (دیدگاه خواجه طوسی و غزالی در مقاصد الفلاسفه). دیدگاه سوم، عقل نظری را هم مدرک احکام نظری و هم مدرک احکام عملی کلی و جزئی، و عقل عملی را تنها قوه عامله و تحریککننده انجام فعل میداند (دیدگاه بهمنیار، قطبالدین رازی و غزالی در معیار العلم).
نوشتار حاضر با تبیین زوایای این سه دیدگاه و تحلیل سخنان حکماء در این باره، دیدگاه درست را دیدگاه دوم میداند و بر آن است که عقل عملی بر دو گونه میباشد. یکی با کلیات سروکار دارد که هموزن عقل نظری است؛ با این تفاوت که مدرکات کلی عملی را درک میکند. دیگری با جزئیات سروکار دارد که هم جزئیات عملی را درک میکند و هم چگونگی انجام آنها را تدبیر میکند.
There have been several views by Muslim scholars on the quiddity of theoretical and practical reason and how they function in the understanding of practical sentences. One view considers theoretical reason; the understanding of the basis of all general theories, including theoretical and practical reasons, and practical reason considers the principle of partial practical and also determinants of action (Ibn Sian’s view). The other view considers the theoretical reason only as the understanding of the theoretical sentences and considers the practical reason as the understanding of the general and partial practical sentences and considers as the instigator the act’s doing. (Al-Tusi’s view and al-Ghazali in Maqasid al-Falasifa). The third view considers theoretical reason as both the theoretical and the general and partial practical sentences, and considers the practical reason to be the sole agent of action and the temptation of it. (Bahmanyar’s view, Qutb al-Din al-Razi, and al-Ghazali’s in Miar al-Elm). The present article, by explaining the angles of these three perspectives and analyzing the speeches in this regard, argues that the right view is the second view and that the practical reason is two kinds. One deals with generalities, which is the equivalent of theoretical reason, but understands general practical understanding. Another deals with details that understand both the practical details and how to do and deal with them.
Machine summary:
آیةاللّٰه عابدی شاهرودی در توضیح این عبارت ابن سینا در کتاب اشارات درباره کارکرد عقل عملی: «فمن قواها ما لها بحسب حاجتها إلی تدبیر البدن وهی القوّة التی تختصّ باسم العقل العملیّ وهی التی تستنبط الواجب فیما یجب أن یفعل من الأمور الإنسانیّة جزئیّة لیتوصّل به إلی أغراض اختیاریّة من مقدمات أوّلیّة وذائعة وتجربیّة وباستعانة بالعقل النظریّ فی الرأی الکلّیّ إلی أن ینتقل به إلی الجزئیّ» (همو، 1375: 2/352)، میگوید گزاره که با عقل نظری پرداخت میشود، همان کار تصدیقی عقل است که به آن فعلیت میدهد.
در نگاه ابن سینا، مُدرِک کلیات عملی تنها عقل نظری است و عبارت «وهی التی تستنبط الواجب فیما یجب أن یفعل من الأمور الإنسانیّة جزئیّة لیتوصّل به إلی أغراض اختیاریّة من مقدّمات أوّلیّة وذائعة وتجربیّة وباستعانة بالعقل النظریّ فی الرأی الکلّیّ إلی أن ینتقل به إلی الجزئیّ» در این مطلب تصریح دارد؛ زیرا در این عبارت، ابن سینا میگوید عقل عملی، امور انسانی جزئی را که باید با اختیار انجام بگیرند، به کمک مقدمات کلی عملی که یا اوّلی یا مشهوری و یا تجربی هستند و از سوی عقل نظری درک شدهاند، استنباط میکند.
با لحاظ سخنان قطب رازی درباره چیستی عقل عملی آشکار میگردد که این ترجمه نارساست و گویای دیدگاه قطب رازی درباره عقل عملی نیست؛ زیرا در نگاه قطب رازی، عقل عملی از هیچ گونه ادراک برخوردار نیست و کار آن تنها عمل کردن به ادراکهای جزئی عقل نظری در حیطه افعال انسانی است؛ در حالی که بر پایه ترجمه دکتر حائری یزدی، عقل عملی دارای ادراک است و رفتارهای ارادی انسان به کمک رهنمودهای آن انجام میگیرد که البته عقل عملی در این ادراک خود که لازمه عمل کردن به جزئیات عملی است، از ادراک و استنباطهای عقل نظری کمک میگیرد.