Abstract:
از منظر قرآن عبادت و نیل به رحمت، اغراض اصلی خداوند از خلقت انسان است؛ اما مسیر طغیان و عذاب که اکثریت انسانها طی میکنند، بهویژه مسئله خلود عذاب، موهم نقض غرض الهی است. این تحقیق نشان میدهد که رفع ابهام فوق، منوط به تحلیل درست مسئله عذاب و خلود است به این معنا که عذاب را بایستی واجد جنبه تربیتی دانست و خلود را به معنای مدت طویل نه جاودانه؛ چراکه معنای جاودانگی عذاب، مخالف قواعد عقلانی توحید و موجب ابهام در فلسفه خلقت خواهد شد. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی، تحلیلی مهمترین دلایل خلود را بررسی و میزان قوت آنها را در مقابل ادله توحیدی، عقلی و نقلی بررسی میکند تا ضمن مبناسازی برای نفی جاودانگی عذاب، تصویری هماهنگ تر و عمیقتر از فلسفه خلقت از منظر قرآن ارائه دهد. این تصویر به دلیل اشتمال بر مؤلفههای احساسی و انگیزشی، از حیث کاربردی در حل معضلات روانی جامعه نیز موثرتر است.
From the viewpoint of the Qur’an, act of worship and attaining mercy are among the main intensions of the creation of human kind; however, the course of rebellion and chastisement pursued by most human beings, especially the eternity of chastisement implies the violation of Divine intention. The present research indicates that removal of the above ambiguity is dependent upon a proper analysis of the issue of chastisement and eternity; that is, chastisement is to be regarded as having a didactic aspect and eternity as a lengthy period rather than everlasting; it is because the meaning of everlasting chastisement is opposed to rational rules of Monotheism and would cause ambiguity in the philosophy of creation. With a descriptive-analytical approach, the present writing examines the most important reasons for the eternality as well as their [the reasons] strength as contrasted with Monotheistic, rational, and traditional reasons so that while providing a foundation for negation of everlastingness of chastisement it would present a more consistent and profounder image of the philosophy of creation from the viewpoint of the Qur’an. Because of its inclusion of the sentimental and motivational components, this image is practically effective in solving the society’s psychological complexities.
Machine summary:
اين تحقيق نشان ميدهد که رفع ابهام بالا مشروط به تحليل درست مسأله عذاب و خلود است ؛ به اين معنا که عذاب را بايستي واجد جنبه تربيتي دانست و خلود را به معناي مدت طولاني، نه جاودانه ؛ چرا که معناي جاودانگي عذاب ، مخالف قواعد عقلاني توحيد و موجب ابهام در فلسفه خلقت خواهد شد.
اين پرسش براي خود انسان نيز همواره مطرح بوده ، به ويژه هنگامي که بدانيم اکثريت بنيآدم مسير طغيان و عذاب را طي ميکنند و جمعي از آنها در عذاب جاودانه خواهند ماند که در اين صورت ، نظام عقلاني و توحيدي خلقت از اساس زير سؤال مي رود.
بنابراين مسأله تحقيق آن است که چگونه قرآن از يک طرف ، در آياتي نظير «ما خلقت الجن و الإنس إلا ليعبدون » (ذاريات : ٥٦)، غرض الهي از خلقت را عبادت بيان ميکند، گاهي نيز نيل به رحمت را که ثمره عبادت است ، به عنوان فلسفه خلقت مطرح ميفرمايد: «إلا من رحم ربک و لذلک خلقهم » (هود: ١١٩).
آيا اين به معناي نقض غرض الهي نيست ؟ به ويژه هنگامي که بحث خلود عذاب براي برخي مجرمان را نيز در نظر بگيريم که به معناي دست نيافتن آنها به هدف خلقت خويش براي هميشه است .
فرض سوم آن است که غرض خداوند خير بوده ، اما بعد از خلقت ، آنها را به اختيار خود واگذارده و ايشان در اثر سوء اختيار، به عذاب جاودان دچار شده اند؛ در اين صورت ، توحيد در ربوبيت ، هدايت عامه و قدرت مطلقه الهي در اعمال غرضش ، زير سؤال ميرود.