Abstract:
یکی از مهمترین مولّفههای مورد بررسی در پژوهشهای زبانی، تبیین نقش و جایگاه عناصر بافتی در نشاندار کردن ساخت زبان است. با توجّه به تفاوت عناصر موقعیّتی، گفتمانی و فرهنگی تشکیلدهندۀ انگارههای ذهنی و نیز تفاوت زبانها از نظر ردهشناختی و ویژگیهای ساختاری آنها، واکاوی معنا و ساماندهی آن در قالب گزارههای زبانی متناسب با ساختار اطّلاعاتی از اهمّیّت ویژهای برخوردار است. در این راستا نگارنده در صدد است تا بر اساس مفاهیم نظری نحو کاربردی "سیمون دیک" و نیز مفهوم ساخت اطّلاعی "لمبرکت"، نقشهای کاربردشناختی شامل نقشهای درونی (موضوع و کانون) و نقشهای بیرونی (مبتدا، دنبالهرو) را در زبان عربی مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد، زبان عربی به عنوان زبان فعل آغاز به دلیل برخورداری از دو ویژگی اعراب و مطابقت از چیدمان واژگانی آزاد برخوردار است؛ لذا در تعیین رتبه سازهها، غلبه با نقشهای کاربردشناختی است. بهرهمندی از شیوۀ مطابقه موجب شده تا زبان عربی، از ویژگی ضمیرانداز بودن برخوردار شود. بدین معنا که حذف ضمیر فاعلی، جمله را نادستوری نمیکند. همچنین تمایز بین مبتداسازی و کانونیسازی به طور شفّاف در روساخت زبان بازنمایی میشود. اسم پیشایندشده از جایگاه فاعل در جملات فعلیه، مبتدا و خارج از حمل محسوب میشود، حال آنکه در جملات اسمیهای که خبر آنها وصف باشد، موضوع و داخل در حمل است. همچنین سازهای را که -در نحو سنتی- مبتدای موخّر، بدل یا معطوف نامیده میشود، بنابر نحو کاربردی تنها نقش دنبالهرو میتواند داشتهباشد و اهداف منظور شناسی خاصی را بازنمایی میکند.
یعتبر تحدید مکانه العناصر السیاقیه ودورها فی تسویم البنیات اللغویه، من اهم المکونات الاساسیه فی البحوث اللغویه. بناء علی میزات العناصر الخطابیه والموقفیه والثقافیه المکونه للافتراضات الذهنیه وکذلک الاختلافات التصنیفیه والبنیویه بین اللغات، تحظی دراسه المعنی وتاطیره فی بنیات لغویه متلايمه مع البنیه المعلوماتیه باهمیه بالغه. انطلاقا من هذا یسعی الکاتب الی معالجه الوظايف التداولیه بما فیها الوظايف الداخلیه (لمحور والبوره) والوظايف الخارجیه (المبتدا والذیل) فی اللغه العربیه، وذلک فی ضوء مفاهیم نظریه سیمون دیک الوظیفیه (FG) وکذلک مفهوم البنیه المعلوماتیه للامبرکت. تدل نتايج الدراسه علی ان العربیه بوصفها لغه ذات صیغه فعلیه (VSO)، وفی ضوء المیزتین (الاعراب والمطابقه)، تمتاز بمیزه ثالثه الا وهی الترتیب الحر للمفردات وتباعا لذلک تحظی الوظايف التداولیه بدور مفصلی فی تحدید رتبه المکونات. وفی ضوء وجود مفهوم المطابقه، تمتعت العربیه بمیزه اسقاط الضمیر حیث ان اسقاط ضمیر الفاعل لایجعل الجمله خاطيه نحویا؛ کما انه یمثل التموضع والتبيیر بوضوح فی البنیه السطحیه للغه العربیه فالاسم المتصدر فی الجمل الفعلیه، یعتبر مبتدا وخارجا عن الحمل، بینما یعتبر نفس الاسم موضوعا داخل الحمل فی الجمل الاسمیه التی خبرها وصف. علاوه علی ذلک ان المکون الذی کان قد یسمی مبتدا موخرا او بدلا او معطوفا فی النحو التقلیدی، لاتسند الیه فی النحو الوظیفی الا وظیفه «الذیل»، وتمثل ادوارا تداولیه محدده.