Abstract:
جهانی شدن، روند روزمرۀ تَراملی شدنِ امور است؛ در سطح ملی، اداره، تحت نظارت قوۀ قضاییه، مصوبات پارلمان را اجرا میکند و به این ترتیب امور عمومی انجام میگیرد، ولی در سطح تراملی، قدرت مرکزی و قوای سهگانه عینیت ندارند. در این وضعیت امور جهانی چگونه شناسایی میشوند؟ اجرای قواعد توسط چه نهادهایی صورت میگیرد؟ نظارت بر اجرای قاعده چگونه است؟ پاسخها را باید در دو مقولۀ حکمرانی جهانی و حقوق اداری جهانی جستوجو کرد؛ حکمرانی جهانی با دو بحران رویِهمبسته مواجه است؛ بحران مشروعیت و بحران کارامدی. راهکارهای مختلفی برای برونرفت از این دو بحران ارائه میشود که در نهایت به تشکیل تدریجی نظام جدید حقوقی بهعنوان حقوق اداری جهانی، با ماهیتی متفاوت از حقوق اداری ملی، منجر میشود. راهحل تعدیل بحران مشروعیت و کارامدی، اعمال گستردۀ اصول حکمرانی خوب در نظام ادارۀ جهانی است.
Globalization is a daily progress toward transnationalization. At the national level legislative, judicial and executive powers shape the administrative law along the time but at transnational level there is not such an experience and institutions. Therefore it seems the affairs are being dropped into the vacuum. At this situation how could be distinguished global affairs from national one? How and through which systematic process, global affairs are administrated? Which institutions administrate the rules? How are regulations being reviewed? The answer of such questions refers to the two similar phenomena: global governance and global administrative law. Global governance faces two related crises: crisis of legitimacy and effectiveness. Various solutions are proposed to overcome these two crises, which at last lead to the formation of a new legal order as the global administrative law. A legal solution to mitigate the crisis of legitimacy and effectiveness is the application of principles of good governance in the global governance system extensively.
Machine summary:
جهان چگونه اداره ميشود؟ (تحليل ماهيت حقوق اداري جهاني) 1 سمانه رحمتيفر استاديار گروه حقوق ، واحد همدان ، دانشگاه آزاد اسلامي، همدان ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٧/٨/٢٥– تاريخ تصويب : ١٣٩٧/١٢/٨) چکيده جهاني شدن ، روند روزمرة تراملي شدن امور است ؛ در سطح ملي، اداره ، تحت نظارت قوة قضاييه ، مصوبات پارلمان را اجرا ميکند و به اين ترتيب امور عمومي انجام ميگيرد، ولي در سطح تراملي، قدرت مرکزي و قواي سه گانه عينيت ندارند.
پرسش اصلي اين است که در دوران جهاني شدن ، امور جهاني چگونه اداره ميشود؟ پرسش هاي فرعي عبارت اند از اينکه در سطح فراملي، به ويژه در فقدان دموکراسي کلاسيک ، تقسيم قدرت ميان بازيگران چگونه انجام ميگيرد؟ سازوکارهاي حقوقي ادارة جهاني، در نبود دموکراسي چيست ؟ فرضيه اين است که بازيگر اصلي ادارة جهان ، به جاي ارکان دولت دموکراتيک ، سازمان هاي فراملي اند و بديل اصول دموکراسي در حقوق اداري جهاني، مؤلفه هاي حکمراني خوب ، شامل مشارکت پذيري ، شفافيت ، حاکميت قانون ، انصاف ، نظارت پذيري ، عقلانيت يا کارامدي و پاسخگويي است .
براي ارتقاي مشروعيت در حقوق اداري جهاني راهکارهايي ارائه شده است ، مانند تخصص گرايي و ارتقاي رفاه اجتماعي، ايجاد نظم و ثبات از طريق حاکميت قانون ، کنترل و توازن ، تقويت ساختارها و نهادهاي شورايي و به ويژه شبيه سازي اصول و فرايندهاي سياست گذاري مورد استفاده در حقوق اداري ملي در سطح جهاني (١٤٩٠ :٢٠٠٦ ,See: Esty) .