Abstract:
عائشه همسر پیامبر اکرم (ص) بهواسطۀ زندگی درازمدت با پیامبر (ص)، نفوذ فراوان در میان صحابه و ملاقات بسیاری از تابعین با وی، در شمار مُکثِرین در حدیث شناخته میشود. او افزون بر روایتگری، در حوزۀ فهم و نقد حدیث نیز ایفای نقش میکرد؛ تا بدانجا که در شمار یکی از ناقدان جدی روایات قرار گرفت. عائشه که خود را یکی از آگاهترینها به سنت پیامبر (ص) معرفی میکرد، به آسیبشناسی روایات نیز میپرداخت. بخشی از این پالایشها به هویت و کلیت روایات مربوط است که در مباحث نقد متن به آنها نقد بیرونی گویند. این مطالعه با روش توصیفی به تلاشهای وی در این محور میپردازد؛ همان که بعدها در دانش حدیث با اصطلاح جعل و وضع دستهبندی شد و در ضمن مباحث عللالحدیث جایگرفت. نقدها را میتوان با این طبقهبندی نشان داد: مقابله با ورود خرافات عربی، تقابل با اساطیر مناطق همجوار، مقابله با استناد دروغین، تصحیح روایتها دربارۀ احکام عبادی و همچنین مخالفت با روایاتی که میتوانست جایگاه زنان را در جامعه تضعیف کند. نتیجۀ مقاله افزون بر نشان دادن نقش عائشه در نقد حدیث و مقابلۀ گفتاری و عملی با روایاتی که برخی صحابه از دید وی به شکلی نامناسب نقل میکردند، میتواند نشاندهندۀ نخستین قاعدهها در حوزۀ نقد روایت باشد.
Machine summary:
از ميان اين همه بايد به همسران پيامبر (ص ) اشاره کرد که به علت مصاحبت طولاني با آن حضرت ميتوانستند ظرفيت مهمي در نقل حديث و هم چنين تصحيح و پالايش روايات ناصحيح ديگر صحابه داشته باشند؛ نشانهاش آن که واژٔە «حکمت » در آيۀ «و اذْکرْن ما يتْلي فيُ بيوت کنّ م نْ آيات الّ له و اْلح کم ة » (احزاب / ٣٤) که همسران پيامبر (ص ) را خطاب ميکند، از سوي برخي مفسران به اقوال و افعال پيامبر (ص ) تفسير شده است (نک: نحاس ، ١٤٢١ق ، ٣/ ٢١٦؛ ابوحيان ، ١٤٢٠ق ، ٨/ ٤٧٩)؛ تفسيري که چهبسا بتواند حاکي از شهرت ايشان به خبرگي در حديث باشد.
برپايۀ اين روايت که قاصّي به نام ابن ابي مُل يکة (د ١٢٨ ق ) آن را با ا سنادي متصل به عائشه نقل ميکرد، پيامبر (ص ) در لحظات پاياني عمر خويش درخواست کاغذ و دوات کردند تا دربارٔە ابوبکر چيزي مرقوم دارند؛ باشد که پس از ايشان حتي دو نفر نيز در شک و ترديد باقي نمانند (احمد بن حنبل ، بيتا، ٦/ ٤٧).
در ديگر گزارش ها آمده است وقتي ابوهريره به اشتباه خويش پي برد و شايد چارٔە ديگري براي فرار از مخمصه نيافت ، مرجع سخن را عوض کرد و به اين نکته اشاره نمود که حديث را از فضل بن عباس شنيده است و نه پيامبر (ابن قتيبه، بيتا، ٢٨).