Abstract:
ارایه نظام جامعی از دانشها همواره از ضرورت های پیش روی علم ورزان بوده است. نظریات طبقهبندی علوم برای پاسخ گویی به این نیاز حقیقی پدید آمده است. با توجه به اهمیت این موضوع، بسیاری از فیلسوفان سعی نموده اند تقسیمبندی جامعی از علوم ارایه دهند. ملاک ها، معیارها و مبانی فلسفی و منطقی هر فیلسوف در طبقهبندی ارایه شده وی، تاثیر دارد. متفکران مسلمان هر یک با توجه به گرایش فلسفی خود نظم خاصی را برای دستهبندی علوم پیشنهاد نمودهاند. در میان معاصران، علامه طباطبایی بیشتر و عمیقتر از دیگران بدین موضوع پرداخته است. علامه در ابتدا به تفکیک میان دو ساحت علوم حقیقی برهانی، در پرتو نظریه یقین ضروری، کلی و ذاتی گزاره های برهانی پرداخته و در پی آن به علوم اعتباری، در پرتو نظریه اعتباریات می پردازد. از دیدگاه علامه ما با دو دسته علوم و بالتالی دو معیار متفاوت برای وحدت و تمایز و به تبع طبقه بندی علوم مواجه هستیم. وی در ساحت علوم برهانی و فلسفی موضوع علم را به عنوان معیار وحدت و تمایز علوم طرح نموده و وجه حاجت علوم برهانی به موضوع را مستدل می نماید. در مقابل، با تحلیلی که از اعتباریات ارایه می نماید در علوم اعتباری غایت علم را معیار طبقهبندی علوم دانسته است.
Classification of knowledge" is one of the most important issues in
philosophical epistemology. Considering a comprehensive taxonomy of
knowledge is prerequisite to be a scientist; therefore, many philosophers have
tried to establish as a classification based on certain philosophical and logical
foundations. By the same token, many philosophers in the Islamic ages,
especially Allame Tabatabaei, have presented specific classifications according
to their philosophical attitudes. This study tries to carry out a detailed analysis
of classification of knowledge based on Allame Tabatabaei and an abstract of
his principles, by which he argues about subject, method and objectives of
various ramifications of knowledge as well as Human faculties of
Understanding.
Machine summary:
کاربست علمشناسی علامه طباطبائی در طبقهبندی علوم و پیامدهای آن حامد آرضایی استادیار دانشگاه امام صادق (ع) چکیده ارائه نظام جامعی از دانشها همواره از ضرورتهای پیش روی علمورزان بوده است.
ایشان در ادامه برای توضیح تحلیل خویش از موضوع و محمولات علم و تمایز علوم مینگارند: «هر علمی باید موضوعی داشته باشد که موضوع جمیع قضایا و مسائل یاد شده است.
در طرح بحث علامه طباطبائی از طبقهبندی علوم نیز فلسفه اولی و بسیاری از دانشهای غیرتجربی(مانند اصول فقه) به عنوان یک رشته علمی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
معیارهای وحدت و تمایز علوم در اندیشه علامه طباطبائی معیارهای متعدّدی برای طبقهبندی علوم ارائه شده است که بر اساس دیدگاههای هر یک از فیلسوفان و اندیشمندان تفاوتهایی در آنها مییابیم.
در زمان علامه طباطبائی دیدگاههای علمشناسی فلسفی به نحو سنّتی در دو دانش فلسفه اسلامی و اصول فقه مورد توجّه قرار گرفته و ملاکهای متعدّدی برای تمایز و وحدت علوم ارائه شده بود.
نظریه علامه طباطبائی در طبقهبندی علوم علامه طباطبائی نظریه خود را در حاشیه الحکمة المتعالیة صدرالمتالهین و حاشیه کفایة الأصول آخوند خراسانی و برخی از آثار دیگر خود مانند نهایة الحکمة، اصول فلسفه و روش رئالیسم، رساله برهان، رساله اعتباریات و رساله علم مطرح نموده است.
علامه با استدلال خود در صدد اثبات این برمیآید که تنها یک طبقهبندی نفسالأمری از علوم برهانی میتواند وجود داشته باشد و در آن طبقهبندی برهانی موضوع علم اساس و ملاک تقسیمبندی قرار میگیرد: «اینکه در علوم صرفا از عوارض ذاتی بحث میشود، تنها مبتنی بر اصطلاح و قراردارد نیست بلکه امری است که بحث برهانی در علوم برهانی، آن را اقتضاء میکند، آنگونه که در کتاب برهان منطق بیان شده است»(همان، ص30).