Abstract:
موضوع این مقاله، بررسی دکترین صدور انقلاب اسلامی آیتالله [امام] خمینی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی از مقطع اشغال سفارت آمریکا تا پایان تحوّلات مربوط به عملیات رمضان و خیبر در جنگ ایران و عراق و نقد این دکترین بر اساس رویکرد سازهانگارانهی الکساندر ونت در کتاب نظریهی اجتماعی سیاست بینالملل است. پرسشهای مقاله معطوف به چیستی صدور انقلاب به مثابه یک دکترین و چگونگی برسازی هویت سیاست خارجی ایران در پرتو تحوّلات عمده سیاست خارجی در مقطع زمانی مورد اشاره بوده است. به منظور پاسخگویی به پرسشها و فراهم آوردن استدلالهای لازم نخست پیشینهی موضوع پژوهش مورد بررسی قرار گرفته و سپس مفاهیم اصلی مستخرج از نظریه ونت در چارچوب یک مدل نظری گردآوری شده، سپس دادههای پژوهش بر اساس همین مدل گردآوری شده و مورد نقد قرار گرفته است. در این فرایند به دو نکتهی جدید در این مقاله پرداخته شده؛ نخست آنکه دکترین صدور انقلاب مربوط به مقطع خاصی از تاریخ انقلاب اسلامی بوده و در مقاطع بعدی پایانیافته تلقی میشود، و دوم آنکه دکترینها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی بیشتر ماهیتی توجیهکننده برای اقدامات قبلی دارند و نه راهنمای اقدامات بعدی.
The subject of this article is the study of Ayatollah Khomeini's doctrine of exporting the Islamic Revolution in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran from the time of the occupation of the U.S embassy to the end of the developments related to Ramadan and Kheibar operations in the Iran-Iraq war. This article also criticizes this doctrine based on the constructivist approach of Alexander Wendt available in his book Social Theory of international Politics. The research questions focus on: what the export of the revolution as a doctrine is and how to construct the identity of Iran's foreign policy in the light of major foreign policy developments over the above-mentioned time period. In order to answer the questions and provide the necessary arguments, first the review of the related literature was examined and then the main concepts derived from Wendt’s theory were collected in the form of a theoretical model. Then, the research data have been collected and analyzed based on this model. In this process, a new point is made in the article: First, the doctrine of exporting the revolution is related to a certain period in the history of the Islamic Revolution and is considered completed in the following periods. And second, the doctrines in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran are more of a justification for the previous actions than a guide to subsequent actions.
Machine summary:
نقد و بررسی دکترین صدور انقلاب در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (1358-1363) * محمدرضا رشید کردستانی ** علیرضا ازغندی نوع مقاله : پژوهشی چکیده موضوع این مقاله ، بررسی دکتـرین صـدور انقـلاب اسـلامی آیـت الله [امـام ] خمینی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی از مقطع اشغال سفارت آمریکـا تا پایان تحولات مربوط به عملیات رمضان و خیبر در جنگ ایران و عـراق و نقد این دکترین برپایۀ رویکرد سازه انگارانۀ الکساندر ونت در کتـاب «نظریـۀ * دانشجوی دکترای روابط بین الملل ، دانشکده حقوق ، الهیات ، و علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات ، تهران ، ایران ، (Reza.
در بخش دوم ، کاربرد این نظریه در مورد رویداد اشغال سـفارت امریکـا و نیـز پذیرش بیانیۀ الجزایر به عنوان ثمرۀ عینی واکنش نظام بین المللی، ارزیابی خواهد شد تا از این طریق ، رابطۀ نظریه ـتاریخ در سیاست خارجی جمهـوری اسـلامی ایـران و جایگاه نظریه هایی همچون صدور انقلاب در آن ، روشن شود.
برخی از نویسندگان نیز سیاست خـارجی جمهـوری اسـلامی ایـران را برپایـۀ مفروضه های واقع گرایانه صورت بندی کرده و در تحلیل خود دربارۀ مسائل سیاسـت خارجی جمهوری اسلامی، از مفاهیم این نظریه ، همچون نقش دولت ، عقـل گرایـی، تلاش برای بقا، و...
Permanent Revolution 170 زیر، ازجمله گزاره های مهم دارای بازتاب های عملی بسیار تعیین کننـده در سیاسـت خارجی جمهوری اسلامی ایران هستند: ● باید به آرمان های صدور انقلاب و پ یگیری آن براسـاس منـافع ملـی ایـران ـ ام القرای جهان اسلام ، به عنوان یک دولـت ــملـت در روزگـار مـدرن ، توجـه شـود.