Abstract:
در تطابق جهان صغیری، اگر اصالت را به جهان بیرون از انسان با عنوان جهان اکبر بدهیم، آنگاه خواهیم گفت که رشحهای از روحانیت افلاک، در سماوات وجود آدمی به صورت وجودی ظلی تعبیه شده است، که میتوان آنرا سپهرهای وجود آدمی نامید. و اگر وجود انسان را جهان اکبر فرض کنیم، آنگاه جهان بیرونی به مثابه سایهی انسان خواهد بود. چونانی که در شعر مشهور منسوب به مولا علی (ع) آمده است:
دوائک فیک و لا تبصر و دائک منک و لا تشعر
اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر
و انت الکتاب المبین الذی با حرفه تظهر المضمر
فلا حاجه لک فی خارج یخبر عنک بما یسطر
(قیصری، 1375، 91)
عرفای مسلمان، کل عالم را تن و انسان کامل را روح این پیکر بیروح معرفی مینمایند. و چون برای هر یک از افلاک روحانیت ویژهای قائل بوده، پس روحانیت افلاک چه در جهان صغیر و چه در جهان کبیر تحت سیطرهی باطنی انسانهای کامل است. ما در این مقاله به رابطه درجات سماوات وجود و ترتیب اولیایی پرداختهایم. هر ولی یا پیامبر نماد یک آسمان است. استفاده نمودن از این شیوه، شاید به خاطر خاصیت نمادها یعنی خلاصه نمودن مفاهیم به صورت ملموس و مختصر باشد، اما این روش را نباید صرفا به عنوان یک ابتکار برای شرح و بیان درجات آسمان فرض نمود، بلکه آن ریشه در مکاشفات بزرگان الهی و ارتباط وثیق این سماوات با نمادهایشان دارد. و بهتر است که بگوییم این آسمانها سایههای آن رب النوعها هستند. شاید اولین بار این شیوه نمادپردازی در قائل شدن به ارواحی لطیف برای افلاک، خود را بروز داده، یعنی هر سیاره در سیطره یک رب النوع خاص. این شیوهی نمادپردازی، در هندوئیسم و به خصوص تانترایوگا، به صورت تناظر چاکراها (به عنوان سماوات وجود آدمی) با خدایان یا خدامردان آشکار گردیده، در عرفان یهود نیز هر سپهر وجود (سفیروت) مربوط به یک پیامبر خاص معرفی شده است. همچنین میتوان این شیوهی ترتیب اولیایی را به وضوح در آثار صوفیان مسلمان مشاهده نمود، عرفا هر آسمان را زیر قدم یک پیامبر میدانند.
Machine summary:
ترتیب اولیایی: روشی برای فهم مراتب وجود امیدرضا پیغمبری کارشناسی ارشد رشته ادیان و عرفان تطبیقی دانشگاه تهران چکیده در تطابق جهان صغیری، اگر اصالت را به جهان بیرون از انسان با عنوان جهان اکبر بدهیم، آنگاه خواهیم گفت که رشحه ای از روحانیت افلاک، در سماوات وجود آدمی به صورت وجودی ظلی تعبیه شده است، که میتوان آنرا سپهرهای وجود آدمی نامید.
این طی «مقامات تبتل تا فنا» در حقیقت، پرده برگفتن از حجابهای ظلمانی و نورانی است که بین حقیقت واحد و نفس سالک حائل شده است، در اکثر تالیفاتی که در این حوزه صورت گرفته، منازل السالکینی طرح گردیده که خواجه عبدالله انصاری و عرفایی چون او طرح کردهاند، و منظور نظر از منازل، شرح حالات و مقاماتی است، که برای سالک از توبه تا فنا فی الله پیدا میشود.
اما در این مقاله به جای شرح این منازل و وادیها که پیش از این، در آثار بسیاری به تفصیل مورد بررسی قرارگرفته است، بنای کار را بر اساس سخنان عرفایی چون علاءالدوله سمنانی، سید علی همدانی، سیدمحمدنوربخش و برخی از مشایخ طریقه نقشبندیه گذاشته ایم، که حالات و مقامات را بر مبنای لطائف سبعه و با روش ترتیب اولیایی بیان نموده اند.
«کیش تانترا معتقد است که در وجود انسان هفت مرکز روحانی و لطیف موجود است، اسم این مراکز را سانسکریت چاکرا یعنی چرخ گفته اند.
این لطیفه که سمنانی آن را محمد وجود تو می نامد، مقام حقیقت و عالم ذات الهی است که نور سبز درخشان از آن ساطع می شود.